قلمستان اندیشه

موضوعات دینی، علمی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی

قلمستان اندیشه

موضوعات دینی، علمی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی

موضوعات، دینی، علمی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی طرح و توضیح داده می شود.

شکار نخبگان پشت پرده استارت‌آپ ها

سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۲۹ ب.ظ
از آی بریج تا کارآفرینی گوگل!

دکتر زهرا طباخی
اشاره:
مخاطبین جوان و جویای کار کیهان احتمالا تا به حال با مد جدید این روزهای بازار اشتغال بر مبنای ایده‌های نو فناورانه یا «استارت آپ‌ها» آشنا شده‌اند. چند وقتی است مجموعه‌ای از شرکت‌های نو پدید وابسته به غول‌های چندملیتی حوزه IT در کشورمان کلاس‌های به اصطلاح کارآفرینی و دوره‌های استارت آپ ویکند برگزار می‌کنند. از گوگل تا اپل و مایکروسافت و ایبای و آمازون همگی به جامعه نخبگان تحصیلکرده و مشتاق کارآفرینی کشورمان هجوم آورده‌اند و طوری وانمود می‌کنند که گویی در راه رضای خدا، به آموزش منابع انسانی ایرانی با حداقل درآمد و حداکثر همکاری دولتی علاقمند هستند و هدف اصلی‌شان چنین است که پولی به جیب ایرانیان واریز کنند و خلاص! امروز تلاش می‌کنیم با همراهی شما مخاطبین گرامی، با اهداف پشت پرده شرکت‌های چندملیتی بزرگ در حوزه فناوری و اینترنت در ایران از زوایای مختلف اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی آشنا شویم و مزایا و معایب حمایت دولت و شهرداری‌ها و مراکز مختلف حاکمیتی از چنین پروژه جهانی را کشف کنیم...
استارت آپ؟!
به زبان ساده استارت آپ یا «START UP» کسب و کاری است که قسمتی از آن مبتنی بر فناوری است. هر کسب و کار که بر پایه فناوری است، لزوما استارت آپ نیست، ولی همه استارت آپ‌ها به  نوعی از وب، موبایل، اینترنت و تکنولوژی‌های جدید استفاده می‌کنند تا رشد بالایی داشته باشند و به تعداد کاربران بالایی برسند. به‌طور مثال «دیجیکالا» موفق‌ترین استارت آپ ایرانی به شمار می‌رود که با ارائه امکان خرید اینترنتی به مخاطبین علاوه بر ابداع روشی نوین در خرید با واسطه از بازار، به کمک فناوری وب و اینترنت، به سود هنگفتی نیز به جهت افزایش سریع مخاطبین و کاربران دست یافته است.
پس کسب و کار مبتنی بر استارت آپ چیز بدی نیست و حقیقتا روشی علمی و حقیقی در مسیر ثروت افزایی ملی و کارآفرینی محسوب می‌شود. پس اشکال کار دوره‌های آموزش استارت آپ ویکند چیست و علت حساسیت کیهان چه می‌تواند باشد؟
گوگل و غربی‌ها را از نو بشناسیم!
اغلب استارت آپ‌های مشهور ایرانی در شرایط تحریم و با تلاش مجدانه جوانان تحصیلکرده و خوش فکر ایرانی در چند سال اخیر در داخل مرزهای کشور شکل گرفتند. برخی از آنها کپی موفقی از یک «ایده خارجی» بودند و برخی دیگر همچون «سفارش اینترنتی کله پاچه» دست کم در بخشی از موضوع صرفا ایده‌ای ایرانی محسوب می‌شوند.
حسام آرماندهی مدیر «کافه بازار» می‌گوید در شرایطی که از رفتار شرکت‌های سیلیکون ولی- دهکده تکنولوژی‌های نوین در آمریکا- نسبت به ایران نا امید شده بودم به زادگاهم ایران برگشتم. وی در این باره می‌گوید: «اگر به ایران باز می‌گشتم همه چیز را از دست می‌دادم؛ هر چیزی که خارج از ایران به دست آورده بودم. موقعیت کار در Airbnb و اندروید مارکت را داشتم. در حال از دست دادن همه چیز بودم، اما کماکان از شرایط [ایران] خوشحال نبودم. من حس کردم که باید همه چیز را در ایران خودمان بسازم. در آن زمان کاربران ایرانی با محدودیت‌هایی در دسترسی به فروشگاه اپلیکیشن‌های اندروید مواجه بودند.
این شد که در سال ۱۳۸۹ حسام آرماندهی با راه‌اندازی کافه بازار که فروشگاهی از اپلیکیشن‌های اندرویدی است، درها را برای کاربران ایرانی باز کرد. او ظرف سه ماه ۱۰۰ هزار کاربر را جذب کرد. هم‌اکنون بیش از ۱۰ هزار اپلیکیشن اندرویدی تلفن همراه ایرانی که توسط دوهزار توسعه‌دهنده تولید شده‌اند در کافه بازار در دسترس کاربران ایرانی است و طبق گزارش بنیاد جهانی استارت آپ، ارزش کافه بازار ۲۰ میلیون دلار است.
 آرماندهی می‌گوید: «برای مدیریت میزان رشد در فروردین ۱۳۹۱ از سرویس Zendesk استفاده کردم.» استارت آپی دانمارکی که امکاناتی مانند پشتیبانی بهتر را برای کافه بازار مهیا می‌ساخت. او تصور می‌کرد که به واسطه اروپایی بودن Zendesk از تحریم‌ها علیه ایران در امان است. اما ناگهان پس از گذشت هفت ماه، سرویس مربوط، دسترسی او را قطع کرد! همه ایمیل‌ها و بلیط‌های پشتیبانی مشتریان نابود شد! او از شرکت دانمارکی خواست که یک نسخه پشتیبان از اطلاعاتش تحویل دهد. اما هرگز پاسخی دریافت نکرد! بنابراین کافه بازار به سیستم استفاده از ایمیل برای پاسخ دهی به مشتریانش بازگشت.
ایران زندانی بدون اینترنت؟!
حسام آرماندهی همچنین پیش از این حسابی در مارکت اندروید گوگل داشت که در آن یک اپلیکیشن تقویم فارسی گذاشته بود. این حساب هم بعدها توسط گوگل معلق شد! در سال ۲۰۱۲ وی در کنفرانسی در بارسلونا از اریک اشمیت -رئیس وقت گوگل- در مورد آگاهی‌اش از محدودیت‌های دسترسی به سرویس‌های گوگل در ایران پرسید. اشمیت ابراز تاسف کرد و تنها به قوانین و تحریم‌ها علیه ایران استناد کرد. سپس با گفتن جمله: «جایی مثل زندان اینترنت ندارد»، جمعیت را به خنده انداخت! آرماندهی در این باره می‌گوید: «او حتی پاسخ سوال مرا با احترام نداد! این مسئله باعث شد من انگیزه بیشتری برای آماده‌سازی سرویسی که گوگل به شهروندان ایران نمی‌داد داشته باشم.»
پس تمایل به کار در درون مرزهای ایران و برآورده کردن تمامی نیازهای آنلاین ایرانیان یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های کارآفرینان ایرانی در حوزه تکنولوژی است که اکنون به واسطه هجوم غول‌های چندملیتی به بازار بتدریج جایی برای استعدادهای نوپای ایرانی باقی نخواهد ماند. اما سیستم چگونه کار می‌کند و چرا شرکت‌هایی مثل گوگل که تا چند سال پیش حتی اپلیکیشن‌های پولی خود را در اختیار ایرانی‌ها قرار نمی‌دادند اکنون ناگهان در نقش «فرشته‌ای خیرخواه» به دنبال افزایش ثروت و اشتغال زایی در جامعه ایرانی افتاده اند؟!
فرشتگان سرمایه گذار
 یا دزدان ایده‌های نو؟
چرخه به این شکل است که پس از شناسایی کشوری که از استعدادهای لازم برای سرمایه‌گذاری در حوزه استارت آپ از جمله جمعیت جوان، رشد و گسترش سیستم اینترنت پر سرعت و نخبگان جویای کار برخوردار است، شرکت‌های چندملیتی با هدف فتح بازارهای جدید و جذب استعدادهای بکر و دست نخورده ورود پیدا می‌کنند. طبیعتا اگر گوگل، مایکروسافت یا اپل تابلوی «دزدی ایده» و «استعمار بازار» را بالا ببرند هیچ نخبه با‌استعداد یا حتی حاکمیت جویای ثروتی راه را برای آنها باز نخواهد کرد! پس در نقش «سرمایه‌گذار خیرخواه» شرکت‌هایی آموزشی در کشورهای در حال توسعه با آینده درخشان در حوزه فناوری تاسیس می‌کنند. هم‌اکنون چند شرکت به اصطلاح آموزش کارآفرینی وابسته به شرکت‌های چندملیتی شهیر در ایران فعال هستند و مجموعه‌ای از بازاریاب‌ها و شکارچیان ایده‌های جدید و بکر را در قالب «مربی» به ایران گسیل داشته‌اند.
اخیرا وطن امروز نوشت: « آمار «استارت‌آپ جهانی»  مشخص می‌کند که بین ۵۰ کشور بررسی شده، 30 کشور حداقل یک استارت‌آپ با ارزش بیش از یک میلیارد دلار در اختیار دارد. گوگل در ایالات متحده با ارزش تخمینی 410 میلیارد دلار، در صدر این فهرست جای گرفته است اما چه کسی می‌داند ایده‌های اولیه از آن نخبگان کدام کشورها بوده است!»
پس در اولین مرحله شرکت‌های بومی وابسته به چندملیتی‌هایی همچون گوگل، آمازون، مایکروسافت، اپل، ایبای و غیره با برگزاری دوره‌های کارآفرینی از نخبگان صاحب ایده دعوت می‌کنند به منظور دریافت کمک فکری و آموزش شبکه‌سازی، به آنها مراجعه کرده و ایده خود را به رایگان «فاش» کنند! سپس به منظور ایجاد مشوق سرویس‌هایی همچون پرداخت وام سرمایه‌گذاری، تبلیغات رایگان یا آموزش محدود را تنها به برخی از مخاطبین جهان سومی خود ارائه می‌دهند.
ثبت ایده و اختراع
 کیلویی چند؟!
به بخشی از اطلاعات ارائه شده به مخاطبین در سایت «آواتک» توجه کنید: «شما می‌خواهید یک محصول نو بسازید و دنیا را تغییر دهید؟ سرمایه مورد  نیاز را ندارید؟ خب راه چاره اینجاست: در آواتک پذیرفته شوید! با موفقیت از دوره پیش شتابدهی عبور کنید و ما 25 میلیون تومان (معادل 8000 دلار) به اضافه تعدادی زیادی سرویس دیگر به شما ارائه می‌دهیم و در عوض فقط سهم کوچکی از سهام استارت آپ شما که معادل 15 درصد است را می‌گیریم(!)»
این پروسه که بیشتر شبیه یک کلاهبرداری است به همین جا ختم نمی‌شود و براساس شکل جهانی تا خرید نهایی ایده به شرط تضمین سودآوری حداکثری در فضای جهانی توسط بازاریاب‌های منطقه‌ای ادامه پیدا می‌کند: «سرمایه بیشتر می‌خواهید؟ ما شما را در مقابل بیش از 100 سرمایه گذار معتبر قرار می‌دهیم و  شما را در جذب سرمایه بیشتر کمک می‌کنیم.  مبلغ پیشنهادی ما برای همه تیم‌ها یکسان است، اما تیم‌های پذیرفته شده در مرحله شتابدهی امکان دریافت تا 100‌میلیون تومان سرمایه بیشتر را از طریق شبکه فرشتگان سرمایه‌گذار (Angel‌Investors)  آواتک خواهند داشت.
آواتک در سال تنها از 20 ایده برتر به سلیقه خود حمایت می‌کند اما با برگزاری دوره‌های «استارت آپ ویکند» در همه مراکز استان‌های کشور با حمایت دولت و شهرداری‌ها خدا می‌داند دقیقا چه میزان ایده بکر و جدید ایرانی‌ها را کسب می‌کند.
البته این جنگی است که هم اکنون در کشورهای توسعه یافته نیز میان کلان سرمایه‌داران سیلیکون ولی و عوام الناس صاحب ایده وجود دارد اما به علت تسهیل شدید مسیرهای «ثبت اختراع» و ارائه گواهی ابداع یا «پتنت» در کمترین زمان و فضای به شدت حقوقی حاکم بر جوامع جهان اول امکان کلاه گذاری بر سر مردم به شدت محدود شده است. به این ترتیب ایران به عنوان کشوری با جمعیت جوان و نخبگان تحصیلکرده صاحب ایده فراوان و صاحب یکی از ضعیف‌ترین سیستم‌های حقوقی حمایت از مخترعین و ابداع کنندگان بهشت «دزدان ایده» محسوب می‌شود.
ثروتی که بر باد می‌رود
هم اکنون تعداد قابل توجهی از استارت آپ‌های موفق ایرانی توسط سرمایه‌داران چندملیتی پیش از سوددهی حداکثری با قیمت حداکثر چند میلیون دلاری پیش خرید شده‌اند در حالی که این حق صاحب ایده بود که به واسطه جذب سرمایه بانکی در داخل کشور، بهره‌مندی ملی از ابداع خود را به مرحله فراملی رسانده و با جذب بازارهای منطقه، ثروتی هنگفت از آن کشور کند. اما چرا نخبگان و صاحبان ایده‌های نو در ایران به سمت سرمایه گذاران خارجی می‌روند؟!
بسیار بعید است که گمان کنیم نخبه‌ای که ایده برتر خود را تا حد و اندازه ایجاد چند ده شغل و سرمایه‌ای متوسط پیش برده از فروش  ایده آینده‌دار خود به گوگل و مایکروسافت و غیره لذتی شایان توجه ببرد! مشکل اینجاست که بانک‌ها و موسسات مالی داخلی در رفتاری غیرقابل توجیه منابع خود را از دسترس نخبگان ملی دور ساخته‌اند و از ارائه وام سرمایه‌گذاری خودداری می‌کنند. در چنین شرایطی که سرمایه به حکم بی‌حمیتی دولتی در اختیار نخبگان قرار نمی‌گیرد یک کارآفرین نخبه و تولید‌کننده ثروت ناچار می‌شود به علت محدودیت مالی در توسعه طرح یا رساندن ایده به مرحله عملیاتی، قید آرزوهای خود را بزند و با فروش پروژه به شکل نیمه کاره یا واگذاری ایده به سرمایه‌گذاران خارجی، بودجه‌ای حداقلی در مقایسه با ثروت نهایی حاصل از اجرای پروژه کاسب شود. پس این معامله‌ای است که ضرر ملی آن حتی از میزان خسارت مادی ابداع‌کنندگان و نخبگان ملی نیز بیشتر است و علاوه بر تسریع پروسه «کوچ مغزها» می‌تواند به خالی شدن جامعه از ایده‌های سازنده یک نسل نیز بینجامد. حال ما از رئیس جمهور محترم سوال می‌کنیم...کجای این طرح ضد اقتصادی شبیه سرمایه گذاری قدرت‌های جهان در ایران است که باید به واسطه آن شاد و شکر گزار هم باشیم؟!
شبکه‌سازی به شرط تغییرات نرم
علاوه بر خسارت‌های اقتصادی هنگفت، ذات شبکه‌سازی اجتماعی بیگانگان در داخل کشور به واسطه مدیریت آمال و آرزوهای نخبگان و پاسخ دهی به حق عمومی «اشتغال» حتی به شرط «کلاه‌گذاری کلان» و بهره مندی حداقلی ایرانیان مشتاق کارآفرینی، مشکل آفرین است.
پس از افشاگری‌های کیهان در خصوص ماهیت دلالان طرح به اصطلاح حمایت از کارآفرینان برتر حوزه فناوری در ایران در قالب برگزاری همایش «آی بریج» در کشور و اعزام نخبگان ملی به برلین با هدف معرفی طعمه‌های ایرانی به کلان سرمایه گذاران سیلیکون ولی آمریکا، مجموعه‌ای از رسانه‌های مطرح از جمله واشنگتن پست و گاردین تخریب «نگاه ملی» را در دستور کار قرار دادند.
از بریج تا جشنواره
اریک اشمیت ایران ستیز
در سلسله یادداشت‌های افشای ماهیت برگزار کنندگان همایش «آی بریج» افشا کرده بودیم که مجموعه‌ای از دلالان حوزه نفت و گاز با هدف مدیریت و شبکه‌سازی اجتماعی نخبگان ایرانی تشکیلات مذکور را به راه انداخته‌اند. از جمله به نام‌هایی همچون پری نمازی، باقر نمازی، علی زواشکیانی و چند ایرانی آمریکایی فعال در شرکت‌هایی همچون فناپ اشاره کردیم. علاوه بر آنها نام‌های پشت پرده‌ای همچون «کامران الهیان» بهایی و شریک قدیمی صهیونیست‌ها، حمید بیگلری، ولید بن طلال سعودی، استفان چمبر، زاهی خوری میلیاردر صهیونیست و بنیادهای آمریکایی- اسرائیلی همچون اسکول، بنیاد فورد و خانه آزادی را فاش کردیم.
گاردین در همین رابطه نوشت: «تندروها» در ایران از همایش آی‌بریج، ابراز نگرانی کرده‌اند و با اشاره به ارتباط نزدیک مؤسسین آی بریج، کامران الهیان و حمید بیگلری، با رژیم صهیونیستی، نسبت به نقش این تحرکات در جهت «براندازی نرم» در ایران به سرویس‌های اطلاعاتی هشدار داده اند.»
در ادامه این گزارش گاردین می‌نویسد: کامران الهیان خود هدف از این همایش را برقرارکردن پل ارتباطی میان ایرانیان داخل و خارج کشور و صنعت فناوری در غرب اعلام کرده و گفته است: «ایده این اقدام پس از آن به وجود آمد که گروه کوچک‌تری از کارآفرینان در سال گذشته میلادی برای بازدید از «سیلیکون ولی» مرکز شرکت‌ها و صنایع فناوری ایالات متحده، به آمریکا سفر کردند. آی بریج محلی برای طرح مسائل سیاسی یا دینی نیست.»الهیان راست می‌گوید! تاکنون هیچ کدام از پروژه‌های اجتماعی تیم نمازی، خواجه پور، الهیان، اریک اشمیت با اهداف دینی شکل نگرفته است! اما حقیقت این است که مخاطرات انتقال حلقه «مدیریت اجتماعی نخبگان» به خارج از مرزها حتی از ترویج مستقیم بهائیت یا سکولاریسم نیز می‌تواند خطرناک‌تر باشد چرا که جریان ثروت و قدرت جامعه به تدریج با شبکه‌سازی اجتماعی از ید اختیار مردم خارج شده و با گسست بین نسلی اهداف و آرمان‌های جامعه نیز به تدریج تغییر خواهد کرد.
نقاط ضعف آشکار
و نفوذ حتمی
حقیقت این است که دشمن با شناسایی نقاط ضعف ملی ما در حوزه اشتغال و بلوک سرمایه‌های بانکی به روی نخبگان، در حال اجرای یک نقشه هوشمندانه در خصوصی‌ترین فضای اجتماعی کشور است. مسیر نفوذی که برآمده از ضعف مدیریت و وادادگی رسمی دولتی هاست. بنا بر این بود که مدیریت حلقه‌های علم و صنعت با میانجیگری نهادهای رسمی همچون معاونت علمی- پژوهشی دفتر ریاست جمهوری و صندوق نوآوری و شکوفایی دولت انجام  شود که چنین نشد! ما نمی‌توانیم از مردم و نخبگان خود انتظار داشته باشیم به جهت سر باز زدن بانک‌ها از پرداخت  یک وام 25 میلیون تومانی ساده، همه ایده‌های پولساز و پرمشتری خود را بایگانی کنند. در عین حال این خیانتی بزرگ به نخبگان کشورمان محسوب می‌شود که به واسطه وادادگی در عرصه سیاست و اقتصاد آنها را به سمت «ارزان فروشی ایده» و «شراکت با حداقل سود با بیگانه» سوق می‌دهیم. به این ترتیب همیشه راس شبکه قدرت و ثروت در دست خاندان‌های غرب گرایی همچون نمازی با کارنامه سیاه فتنه‌گری بر ضد حاکمیت خواهد ماند و آنها نیز در اسرع وقت واسطه‌هایی همچون زواشکیانی، مقدم، صرافان، رنگین کمان، جلالی، فروغی و غیره را به داخل مرزها با هدف مدیریت میدانی گسیل خواهند داشت.
نظام بانکی فشل و دولت بی‌برنامه
وام‌های بانکی کماکان نصیب دلالان و سوداگران گردن کلفت می‌شود و سر نخبه صاحب ایده ایرانی بی‌کلاه می‌ماند... آیا این حق مردم نیست که دست اعتماد خود را از پشت چنین بانک‌هایی برداشته و سیستم قدیمی قرض الحسنه‌های محلی را احیا کنند؟حماقت آن است که نقشه نفوذ دشمن را بشناسیم و فکری به حال بازپس گیری مدیریت جامعه از بیگانه نکنیم. معاون علمی – پژوهشی دفتر ریاست جمهوری، وزیر صنعت، وزیر کار و رفاه اجتماعی، وزیر علوم و شخص رئیس جمهور در برابر هر ایده نو و طرح کارآفرینانه‌ای که توسط دلالان ایده دزد شرکت‌هایی همچون راکت اینترنت، گوگل، اپل، مایکروسافت و غیره از ید قدرت ایرانی‌ها خارج می‌شود و نخبگان ملی ما را از فتح بازارهای جدید منطقه‌ای و جهانی و ثروت آفرینی حداکثری باز می‌دارد مسئولند. آیا هنگام پاسخگویی فرا نرسیده است؟
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۲۰:۲۹
غلامعلی محمودی

مزایای اقتصاد غیر نفتی

چهارشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۰۹ ب.ظ

مزایای اقتصاد غیر نفتی

1- مقاومت اقتصادی در مقابل تهدیدات اقتصادی نفتی دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی.

2- ایجاد مشاغل اقتصادی غیر نفتی و اشتغال به کار نیروی کار در مشاغل غیر نفتی.

3- افزایش اشتغال بکار نیروی کار.

4- توسعه صادرات کالاهای غیر نفتی.

5- جلو گیری از ورود کالاهای مصرفی و سرمایه ای.

6- حرکت به سمت توسعه و پیشرفت در صنعت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۰۹
غلامعلی محمودی

رهبری جامعه حق چه کسی است؟

يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۳۹ ق.ظ

رهبری جامعه حق چه کسی است؟

چرا کسی که علم فقه آموخته است، باید حقّ ولایت داشته باشد؟

پاسخ:

شرح پرسش:

دو نفر درس می‌خوانند و در رشته خودشان عالم می‌شوند؛ یعنی مثلاً یکی در ریاضیات و دیگری در علوم فقهی. چه دلیلی دارد آن فردی که در علوم دینی عالم شد به ما حق ولایت داشته باشد؟

پاسخ اجمالی:

ولایت فقیه در حقیقت ولایت فقه و دانش الهی بر انسان‌ها از سوی خدای تعالی به واسطه ائمه اطهار(علیهم السلام) است نه ولایت شخص. همان‌طوری که یک مریض –حتی دانشمندانی که علم پزشکی نخوانده‌اند- هنگام بیماری، تمام بدن خود را در اختیار یک پزشک متخصص قرار می دهد، انسان‌ها نیز برای مشکلات روحی و برآورده کردن نیازهای معنوی لازم است خود را در اختیار کسی بگذارند که متخصص در این امور بوده و آگاهی به قرآن و سنّت الهی داشته باشد.

گرچه علومی مانند ریاضیات به نوبه خود دارای فایده بوده و جزو علومی محسوب می‌شود که بخشی از نیازهای انسان‌ها را برآورده می‌کند، اما این حقیقت را هم باید پذیرفت که علم دارای مراتب بوده و طبق مراتب و نیازهای اصلی بشریت ارزش‌گذاری می‌شود.

پاسخ تفصیلی:

ولایت فقیه؛ نظریه‌ای در فقه شیعه است که نظام سیاسی مشروع در دوران غیبت امام مهدی(عج) را بیان می‌کند. این ولایت در زمان غیبت از سوی خدای تعالی به وسیله امام معصوم(علیه السلام) به فقیه جامع شرایط سپرده شده است.[1]

ولایت فقیه در حقیقت ولایت فقه و دانش الهی بر انسان‌ها از سوی خدای تعالی به واسطه ائمه اطهار(علیهم السلام) است نه ولایت شخص

با توجه به نکات زیر؛ تفاوت میان ولی فقیه و ولایت او با دانشمندان دیگر علوم اسلامی (مانند ریاضیات) روشن می‌شود:

1. فقیه با علمی به نام «فقه» سر و کار دارد که آیین‌نامه و روش زندگى انسان‌ها را در ابعاد مختلف شخصى، اجتماعى و سیاسى به او می‌آموزد. علم فقه[2] یکى از گسترده‌ترین علوم اسلامى است که تاریخ آن از دیگر علوم اسلامى قدیمی‌تر می‌باشد و در همه زمان‌ها تحصیل و تدریس می‌شده است. کار فقیه پس از سپری کردن دروس لازم و مقدّماتی؛ با استنباط از منابع شرعی به طور مستدل حکم الهی را در عرصه‌های مختلفِ عبادی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، قضایی، نظامی – امنیتی و غیره بیان می‌کند. از سوی دیگر؛ انسان در نوع زندگى فردی و اجتماعى خود، کسب و کار و مالکیت، ازدواج و روابط خانوادگى، و اداره جامعه، احتیاج به قوانین جامع و متناسب با فطرت انسانی دارد. که عمل به این قوانین او را در دنیا و آخرت سعادتمند می‌کند؛ قانون‌گذار آن، آفریدگار جهان است، که به اسرار جسم و روح انسان آگاه بوده و نیازهاى مختلف و متنوع او را می‌داند، لذا این احکام و قوانین لازم را جعل و به وسیله پیامبران و امامان معصوم(علیهم السلام) فرستاده است. این مجموعه به صورت تکالیف یا بیان وظیفه در اختیار بشر قرار گرفته است. و در زمان غیبت امام معصوم(علیه السلام)؛ فقیه عهده‌دار استخراج این احکام از منابع معیّن است. و تمامی مکلّفین اعم از افراد، گروه‌ها، مۆسسات، حاکمیت‌ها و کارگزاران و به طور کلی همه اشخاص حقیقی و حقوقی موظف به پیروی از آن احکام می‌باشند.

2. ولایت فقیه در واقع مربوط به ساختار جامعه اسلامی با تمسک از قرآن و سنّت است. و تنها کسی صلاحیّت این را دارد که بتواند از طریق قرآن و سنّت احکام الهی را در موضوعات مختلف استنباط و عرضه کند و تنها علمی که عهده‌دار این است علم فقه است که البته احتیاج دارد به یک رشته علوم و معارف ابتدایى از قبیل ادبیات، لغت، منطق، تفسیر، حدیث، اصول و ... و «مجتهد» به کسى گفته می‌شود که این علوم را داشته باشد. لذا گروهی از انسان‌ها بر اساس علاقه خود به سمت آموختن این علوم می‌روند و می‌خواهند هدف انبیا و امامان(علیهم السلام) را دنبال می‌کنند، به همین جهت؛ تفقه در دین به معنای گسترده‌ی آن بر دیگر علوم ولایت دارد.

3. براى دستیابى به جامعه آرمانى و مقدسى که در اندیشه سیاسى اسلام ناب ترسیم شده، و نیز براى استقرار حکومت الهى در زمین از راه اجراى فرامین حیات‌بخش او، و همچنین براى گسترش عدل و داد و فراهم کردن زمینه‌هاى رشد و شکوفایى استعدادهاى انسان‌ها در سایه قوانین اسلام، باید زمام‌دارى شایسته، مدیر، مدبّر و برخوردار از همه صفات و ویژگی‌هاى لازم براى رهبرى جامعه اسلامى، در رأس حکومت اسلامى قرار گیرد تا بتواند اهداف تعیین شده را تحقق بخشد. مدیریت فقهى و رهبرى دینى؛ نقش و رسالت رهبرى و هدایت و ارشاد مردم را که بر اساس تعالیم آسمانى اسلام ایفا می‏کند، همان رسالتى است که امروزه در اصول مدیریتى جدید نیز از آن به عنصر «رهبرى» تعبیر می‏کنند، که به اعتراف صاحب‏نظران و پژوهش‌گران مسائل مدیریتى در اصول مدیریتى جدید نقشى برجسته و جایگاهى تعیین‏کننده دارد، به ‏طورى که هیچ جامعه‌ و هیچ کشورى از چنین مدیریت انسانى از نوع خاص خود بى‏نیاز نیست. عنصر رهبرى و مدیریت انسانی- اسلامى در حکومت دینى چیزى نیست که اختصاص به جامعه اسلامى و مدیریت فقهى داشته باشد، بلکه نیاز مبرم جهان معاصر از کوچک‌ترین مۆسسه تولیدى تا بزرگ‌ترین مجموعه سیاسی - اجتماعى است.

ولایت فقیه در واقع مربوط به ساختار جامعه اسلامی با تمسک از قرآن و سنّت است. و تنها کسی صلاحیّت این را دارد که بتواند از طریق قرآن و سنّت احکام الهی را در موضوعات مختلف استنباط و عرضه کند و تنها علمی که عهده‌دار این است علم فقه است

4. ولایت فقیه در حقیقت ولایت فقه و دانش الهی بر انسان‌ها از سوی خدای تعالی به واسطه ائمه اطهار(علیهم السلام) است نه ولایت شخص. همان‌طوری که یک مریض –حتی دانشمندانی که علم پزشکی نخوانده‌اند- هنگام بیماری، تمام بدن خود را در اختیار یک پزشک متخصص قرار می دهد، انسان‌ها نیز برای مشکلات روحی و برآورده کردن نیازهای معنوی لازم است خود را در اختیار کسی بگذارند که متخصص در این امور بوده و آگاهی به قرآن و سنّت الهی داشته باشد.

5. با توجه به مطالب بالا؛ فرق فقیه با دانشمندی که تنها علومی همچون ریاضیات را آموخته است، روشن می‌شود و علومی همچون ریاضیات چنین هدفی را دنبال نکرده و مسئولیت هدایت و ارشاد مردم را به معنای ویژه آن ندارد.

گفتنی است؛ علم ریاضی[3] به نوبه خود دارای فایده بوده و جزو علومی محسوب می‌شود که بخشی از نیازهای انسان‌ها را برآورده می‌کند و ارزش و بالاتر بودن علم فقه به معنای بی ارزشی علومی مانند ریاضیات نیست، اما این حقیقت را هم باید پذیرفت که علم دارای مراتب بوده[4] و طبق مراتب و نیازهای اصلی بشریت ارزش‌گذاری می‌شود و به گواهی همه ادیان الهی، هیچ انسان و جامعه‌ای از دانش و دانشمندی که نیازهای اصلی و روحی آنها را تأمین کند نیست.

 

پی نوشتها:

[1]. ر.ک: نمایه‌های «جایگاه ولایت فقیه در شیعه»، سۆال 19؛ «ادله ولایت فقیه»، سۆال 25.

[2]. ر.ک: نمایه‌های «فقه سنتی»، سۆال 5284؛ «جایگاه فقه در حقوق ایران»، سۆال 8167؛ «فقه حکومتی و فردی»، سۆال 9432؛ «ارتباط فقه با اجتماع و اقتصاد»، سۆال 27843.

[3]. ر.ک: نمایه «علوم انسانی و تضاد آنها با ارزش های علوم اسلامی»، سۆال 10693.

[4]. دغیم، سمیح، موسوعة مصطلحات الامام فخر الدین الرازى، ص 701، مکتبة لبنان ناشرون، بیروت، چاپ اول، 2001م.


 برگرفته از بخش اعتقادات شیعه تبیان

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۰۵:۳۹
غلامعلی محمودی

جامعه اسلامى، چه جامعه ای است؟

شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۴۰ ب.ظ

جامعه اسلامى، چه جامعه ای است؟

اسلام

در مباحث جامعه شناسى پیوندهاى میان افراد هر اجتماع را بر مبناى متفاوتى ترسیم کرده اند. برخى جوامع بر اساس خون یا نژاد پیوند خورده اند، برخى بر اساس منافع طبقاتى و برخى بر اساس ملیّت و ناسیونالیسم؛ و برخى دیگر بر اساس رنگ پوست و برخى دیگر بر اساس مکتب. پیوندهاى قومى و قبیله اى نیز از دیرباز در میان انسانها وجود داشته است.

این پیوندها برخى ضعیف و برخى قوى، برخى دون پایه و کم ارزش و برخى بالا مرتبه و با ارزش اند. مثلاً پیوند بر اساس رنگ پوست، خون، نژاد و هر وجه امتیاز طبیعى (= غیراختیارى) دیگرى کم ارزش است، و پیوند بر اساس عقاید و ارزشهاى اخلاقى و اهداف عملى مشترک از پیوند قبلى با ارزش تر است، تا برسد به پیوند بر اساس ایمان مشترک. دلیل برترى ایمان به عنوان محور همبستگى اجتماعى این است که برخلاف سایر محورها قوام ایمان به عقد قلبى و عقیده و عمل؛ یعنى، تمام ساحت هاى وجودى انسانى است.

اسلام اساس همبستگى اجتماعى پیروان خود را ایمان مشترک آنها قرار داده، میان آنها پیوند ولایى و الهى برقرار کرده، از مفهوم «امّت» براى شناسایى آنها استفاده کرده است: «وَ إِنَّ هَذِهِ أَمَّتُکُمْ أَمَّةً وَاحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ1(مومنون/52)»

«عضویّت» و «خروج» از امّت اسلامى بر اساس پذیرش و ردّ ولایت الهى معنا مى یابد: کسى که با امام مسلمین بیعت مى کند و از این طریق ولایت خدا ، احکامش را مى پذیرد، عضو جامعه دینى محسوب مى شود و کسى که بیعت نکند یا نقض بیعت کند، خارج از امّت اسلامى است.

شرط دیگر عضویّت در امّت اسلامى احساس مسۆولیّت و تکلیف است و اعضاى امّت اسلامى بیش و پیش از آن که در فکر استیفاى حقوق خویش باشند، دغدغه انجام تکالیف خود را دارند و بر همین اساس است که تکالیف دینى بر منافع فردى، گروهى، صنفى، طبقاتى و... مقدّم مى شود.

یکى از تفاوت هاى اساسى بینش دینى و بینش سکولار غرب، در امر حکومت و نگرش اجتماعى، همین افتراق در هدفهاست: حکومت غربى هدفش از تأمین حاجات اوّلیه (نان، مسکن و پوشاک و ...) و نهایتاً توسعه رفاه تجاوز نمى کند، امّا حکومت دینى علاوه بر این هدف، هدف بالاتر و والاترى را هم تعقیب مى کند که عبارت است از تحقّق بخشیدن به شرایط رشد فضایل و کمالات انسانى و زمینه سازى براى سهولت بندگى خدا

رهبرى امّت اسلامى وظیفه دارد به رشد مردم کمک کند و امّت را هدایت کند، هدف او نباید صرفاً اداره جامعه باشد (به مفهوم حفظ وضع موجود یا ایجاد نظم اجتماعى براى بهبود وضع این جهانى مردم) بلکه وى باید در راه پیشرفت جامعه به سوى کمال هم گام بردارد.

یکى از تفاوت هاى اساسى بینش دینى و بینش سکولار غرب، در امر حکومت و نگرش اجتماعى، همین افتراق در هدفهاست: حکومت غربى هدفش از تأمین حاجات اوّلیه (نان، مسکن و پوشاک و...) و نهایتاً توسعه رفاه تجاوز نمى کند، امّا حکومت دینى علاوه بر این هدف، هدف بالاتر و والاترى را هم تعقیب مى کند که عبارت است از تحقّق بخشیدن به شرایط رشد فضایل و کمالات انسانى و زمینه سازى براى سهولت بندگى خدا و از میان بردن موانع عبودیّت حقّ و محو سلطه طواغیت. در واقع، هدف نخست (= تأمین و گسترش رفاه مادّى) به عنوان مقدّمه و وسیله اى براى رسیدن به هدف دوّم و در چارچوبى که مُنافى با رسیدن به هدف دوم (که هدف متعالى انسان است) نباشد مطلوب خواهد بود. بنابراین، در تأمین هدف نخست نیز باید ارزشها و احکام اسلامى را با کمال دقّت ملحوظ داشت.

حال باید دید که آیا مى توان معنایى از جامعه مدنى ارائه کرد که با جامعه دینى سازگار باشد
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۹:۴۰
غلامعلی محمودی

مضرات نوشیدن چای

جمعه, ۱۹ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۲ ب.ظ

مضرات نوشیدن چای

1- جلو گیری از جذب عامل آهن در خون که یکی از مهمترین عوامل تشکیل دهندده خون است.

2- جلو گیری از جذب ویتامین ب زمانی که بلافاصله بعد از تناول غذا نوشیده می شود.

3- آسیب به معده؛ علی الخصوص برای افرادی که ناراحتی های معده دارند.

4- ایجاد تکرر در ادرار به خصوص برای افرادی که مزاج سرد و تر دارند که باعث ایجاد مزاحمت برای بزرگسالان در مسافرت و برای بچه ها در خواب شبانه میگردد و لذت از یک خواب خوب شبانه را از آنان می گیرد و قطعاً روی روان آنان تأثیر منفی خواهد گذاشت.

5- تأثیر نامطلوب روی دندان ها و ایجاد پوسیدگی زود رس روی دندن ها.

6- آسیب رسانذن قند همراه آن به جسم انسان زیرا قند با نوعی از اسید، سفید می شود که زیان آور است. (سرطان سینه، پرستات، کلیه ها، صفرا ....

7- کلسیم زیاد آن در کلیه ها ایجاد سنگ می نماید.

8- نوشیدن جای باعث ایجاد تورم در سلول ها می گردد.

9- نوشیدن چای دفع آب بدن را به دنبال دارد که باعث خشک شدن مزاج، و غلظت خون در بعضی افراد می گردد و خشک شدن مزاج، باعث ایجاد یوبوست بخصوص در بزرگسالان گردیده و اگر درمان نشود باعث سرطان روده بزرگ می شود.

10- نوشیدن چای باعث اعتیاد در انسان گردیده و در صورتی که به هر دلیل نوشیده نشود باعث ایجاد سردرد در انسان می گردد.

11- نوشیدن چای باعث رطوبتی شدن مغز شده و رطوبت زیاد در مغز حافظه را کاهش می دهد. زیرا در اکثر اوقات تشنه نیستیم و فقط به خاطر لذت بردن، چای می نوشیم که پاعث پر نوشی می شود و پرنوشی همچون پرخوری به بدن آسیب می رساند.

لازم به ذکر است تجارت چای جزو  سه تجارت اول کشور های استعماری است که باعث خروج ارز از کشور می گردیده ضربه اقتصادی در شرایط حساس کنونی به کشور می گردد.

پیشنهاد می شود به جای چای از دم نوش های بسیار مفید مثل گل گاوزبان، بادرنجبویه، دارچین، آویشن، جوشانده برگ به، پونه برگ به لیمو و .... استفاده نمایید.

خواهشمند است نظر خود را در خصوص مطلب فوق مرقوم فرمایید. متشکرم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۴ ، ۲۰:۱۲
غلامعلی محمودی

پرورش بلدرچین

شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۴۷ ب.ظ

پرورش بلدرچین

فروش تخم نطفه دار وخوراکی ،گوشت ،جوجه یکروزه،نیمچه وتخم گذار

پرورش بلدرچین

پرورش بلدرچین

درکسب در آمد, کسب درآمد بدون نیاز به اینترنت

پرورش بلدرچین

در جامعه کنونی ما که مصرف انواع دیگری از گوشت به غیر از گوشت گوسفند ، گاو ، مرغ و ماهی رواج پیدا کرده بازار مناسبی جهت پرورش گونه هایی پیدا شده که پیش از این بیشتر به عنوان گوشت شکار از آنها یاد میشد بلدرچین یکی از این نمونه هاست.

در قرآن مجید (سوره بقره/57)و (اعراف/160) و(سوره طه 80-81)از بلدرچین به عنوان غذایی نیک یاد شده است. به روایتِ عهد عتیق در روزگار سرگردانی بنی اسرائیل در بیابان پس از خروج از مصر، یَهْوَه برای خوراک قوم گرسنگی کشیده ، مائده هایی آسمانی ، یکی مَنّ (تَرانگبین ) و دیگری سَلوی ‘ (بلدرچین )، فروفرستاد. در ادب فارسی ، اشاراتی به منّ و سلوای بنی اسرائیل به عنوان نعمتهای نامنتظَر(آسمانی)یافت می شو د

ویژگیهای عمومی بلدرچین :

ویژگی های بلدرچین:

بلدرچینها دارای ویژگیهای منحصر به فردی هستند که آنها را از سایر طیور متمایز کرده و صنعت پرورش بلدرچین را یه یکی از سود آورترین صنایع بدل کرده است، در ذیل به برخی از این ویژگیها اشاره کوتاهی خواهیم داشت:

1-سرعت بالای رشد در این پرنده بسیار قابل توجه و در حدود2.5 تا 3.5 برابر سایر طیور است. بلدرچینها عموما در 35تا45 روزگی به وزن 180تا 260گرم رسیده و آماده کشتار می شوند ضمن اینکه سن بلوغ نیز در حدود7 هفتگی است.

2-سن پائین بلوغ جنسی: این پرندگان در 6-5 هفتگی قادر به تخمگذاری شده و در 8-7 هفتگی به بلوغ کامل جنسی رسیده و آمادگی تولید مثل پیدا می کنند.

3-فاصله نسلی کوتاه، که اعمال برنامه های اصلاح نژادی را در آنها به خوبی امکان پذیر می سازد.

 4-میزان تخمگذری بالا: بلدرچینها به طور وحشی سالانه40 تا 80 تخم می گذارند اما در اسارت و با اعمال برنامه های مدیریتی قوی توسط کارشناسان در زمینه تغذیه و نوردهی مصنوعی می توانیم این رقم را به میزان قابل ملاحظه ای افزایش داده و به 4 تا 5عدد تخم در هفته دست پیدا کنیم.

5-کوتاه  بودن فاصله میان نسل ها : توان بلدرچین در تولید ۴ – ۳ نسل در سال اول تولید این امکان را برای محققین فراهم آورده است تا از آن به عنوان پرنده ای آزمایشگاهی استفاده نمایند

6-دوره انکوباسیون کوتاه : جوجه کشی تخم این پرنده ۱۸ – ۱۷ روز طول می کشد.

 7-تراکم بالای پرورش : با توجه به اینکه جثه این پرنده کوچک و نیز به سطح آبخوری و دانخوری کمتری احتیاج دارد در مقایسه با دیگر پرندگان تعداد پرنده بیشتری در واحد سطح میتوان پرورش داد.

8-واکسیناسیون کمتر : با توجه به اینکه گونه های بلدرچین در برابر برخی از بیماری های رایج طیور حساسیت کمتری دارند در نتیجه به واکسیناسیون کمتری احتیاج دارند

 9-برگشت سریع سرمایه : با توجه به اینکه سن بلوغ بلدرچین 35-45 روزگی می باشد در نتیجه می توان گوشت و تخم این پرنده را سریع به بازار عرضه نمود.

 پرندگانی پرطاقت، نیرومند و مقاوم می باشند و می توانند در گستره وسیعی از مناطق با آب و هواهای گوناگون رشد و تولید مثل نمایند که این توانائی ناشی از قدرت سازگاری بالای آنها با شرایط گوناگون محیطی می باشد.

 به طور کلی بلدرچینها پرندگانی پرطاقت، نیرومند و مقاوم می باشند و می توانند در گستره وسیعی از مناطق با آب و هواهای گوناگون رشد و تولید مثل نمایند که این توانائی ناشی از قدرت سازگاری بالای آنها با شرایط گوناگون محیطی می باشد. بلدرچین دارای مقاومت خوبی نسبت به شرایط نامساعد محیطی بوده و در محیطهای مختلف به راحتی سازگار می گردند. این پرندگان سریعاٌ رشد می کنند بطوریکه سن بلوغ در این پرندگان پائین بوده و در سن 35 تا 45 روز به بلوغ جنسی می رسند که در این هنگام وزن پرنده نر به 140 -120 گرم و ماده ها به 160 – 140 گرم می رسد. ( وزن پرنده بسته به نوع، نژاد و نوع سیستم پرورش می تواند متفاوت از اعداد ارائه شده باشد.)

این پرنده پس از رسیدن به سن بلوغ به مدت حدود 8 تا 12ماه تخمگذاری خواهد کرد که بستگی به نحوه رسیدگی به پرنده را دارد. متوسط تخمگذاری در این مدت حدود 260 عدد تخم خواهد بود که از این تعداد حدود 75- 70 درصد به جوجه تبدیل خواهند شد. (این درحالی است که هر کبک در طول سال حدود 55 تخم میگذارد)

خواص تخم بلدرچین:

تخم بلدرچین در مقایسه با تخم مرغ، به مراتب ارزش غذاییبالاتری دارد.یک تخم بلدرچین هر چند که از لحاظ وزنی حدود یک پنجم وزن تخم مرغ معمولی را دارد، ولی نسبت به آن دارای 5 برابر فسفر، 5/7 برابر آهن، 6 برابر ویتامین B12و  وتیامین B1 و 15 برابر ویتامین B2 ریبوفلاوین می باشداز این رو آن را بمب ویتامین می نامندتخم بلدرچین به علت نداشتن کلسترول ، قابل مصرف برای تمام افرادی است که مصرف تخم مرغ برایشان منع شده است. تخم بلدرچین به دلیل غنای بالای امگا3 و فسفر در کشور ژاپن به عنوان بخشی از صبحانه دانش آموزان و کودکان محسوب می شود.

نکات مهم :

 * در یک اتاق 12 مترمربعی تعداد 1000 پرنده در قفسهایی به ابعاد 60*100 سانتی متری (هر قفس 40 پرنده) می توان پرورش داد.

* قفسها باید به گونه ای طراحی شوند که دانخوری ها بیرون  قفس تعبیه شده باشد. همچنین سیستم آبخوری قفسها باید مجهز به نیپل فنجان دار باشد که به طور اتوماتیک پر از آب شود. در این سیستم  نهایت بهداشت رعایت شده است . و از شیوع بیماری جلوگیری می کند. شما با این سیستم آبخوری پیشرفته جلوی 50 % از بیماری هایی که از طریقظرف آب کثیف و مانده منتقل می شود را می گیرید. از مزایای دیگر این سیستم آبخوری این است که هیچگاه زمانی صرف آب دادن به بلدرچینها نمی کنیدبه طور اتوماتیک با مصرف هر قطره آب دوباره فنجان پر میشود.

* در طراحی این قفسها باید شیبی لحاظ شود که به محض اینکه بلدرچین تخم می گذارد تخمها به داخل جا تخمی مخصوص منتقل شود و مجبور نباشید در قفس را باز کرده و تخمها را از درون قفس جمع کنید.

* نکته مهم در طراحی این قفسها این نکته باید مدنظر باشد که فضولات پرندگان به راحتی به بیرون از قفس منتقل شده و جمع آوری راحتی داشته باشد. این فضولات کود مناسبی برای کشاورزی می باشند.

* باتوجه به دمای بالای بدن بلدرچین( 3/42 درجه سانتی گراد) محل پرورش در هیچ یک از فصول نیازی به تجهیزات گرمایشی ندارد، اما نکته ای که باید مدنظر قرارگیرد این است که محل پرورش حتما” باید مجهز به تهویه مناسب باشد.

* روزانه هر بلدرچین 30 گرم دان باید مصرف کند(3مرتبه در روز)

*  تاریخ نگهداری تخم بلدرچین بسته به شرایط نگهداری تا یکماه می باشد.

* محل نگهداری بلدرچین ها هر 10 روز یکبار باید نظافت شود.

* قیمت هر بلدرچین آماده تخم گذاری 3000 تومان می باشد.

 * قیمت هر بسته 12 تایی تخم بلدرچین مبلغ 1300 تومان به فروش می رسد.

* چون پرورش بلدرچین جزء مشاغل خانگی محسوب می شود، در منزل مسکونی نیز امکان پرورش وجوددارد.

* با رعایت نکات بهداشتی 90 درصد بلدرچین ها هر روز تخم خواهند گذاشت.

* وزن بلدرچین بالغ نر بین 230 تا 260 گرم و بلدرچین بالغ ماده 240 تا 280 گرم بوده و در انتهای تخمگذاری که می توان از گوشت آن استفاده کرد وزن آنها به 380 گرم و قیمت زنده آنها به 5200 تومان میرسد.

* محل پرورش بلدرچین در شب باید تاریک و بدون هیچگونه روشنایی باشد.

* قیمت هرکیلو دان بلدرچین 800 تومان می باشد.

* با 5 میلیون تومان می توان 1000 قطعه بلدرچین به همراه قفس و سرمایه در گردش(هزینه خوراک) از محل پرورش بلدرچین واقع در دشت بجد خریداری و ماهیانه حداقل 400 هزار تومان درآمد داشت. (با این شرایط هردانه تخم بلدرچین 50 تومان خریداری می شود)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۴۷
غلامعلی محمودی

شهیدی که داوطلبانه خود رابه ساواک معرفی کرد

يكشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۳، ۰۶:۵۸ ق.ظ
شهیدی که داوطلبانه خود رابه ساواک معرفی کرد.


شهدای تدارکات و پشتیبانی-9

 


 
 



 

روایت زندگی یک چریک مبارز از شاگردان دکتر چمران

مجید جعفری 9 مرداد سال 1330 در روستای بزرگ‌آباد از توابع ارومیه به دنیا آمد. خانواده‌ای متدین و مذهبی داشت. پدرش حمدالله، کشاورز بود. حمدالله علاوه بر مجید سه پسر و یک دختر دیگر هم داشت. مجید فرزند چهارم و کوچکترین پسر خانواده بود.
حمدالله و خانواده‌اش مانند بسیاری از خانواده‌های کشاورز آن زمان، زندگی ساده و متوسطی داشتند و زجر و سختی فشارهای حکومت طاغوت و نبود برابری اقتصادی را به خوبی چشیده بودند. مجید در سه سالگی بیمار شد ولی به لطف خداوند شفا یافت. او دوره دبستان را در مدرسه ساعد و بعد از آن را در دبیرستان ابوعلی سینا به تحصیل پرداخت.

دوستانش که جمعه‌ها با هم به کوهنوردی می‌رفتند، تعریف می‌کنند:

وقتی به روستایی می‌رسیدیم، مجید هر قدر می‌توانست به بچه‌های روستایی کمک می‌کرد. علاقه زیادی داشت که به فقرا کمک کند.در کنار کوهنوردی و کارهای مختلف فرهنگی، بحث سیاسی هم یکی از مشغولیت‌های دائمی ما بود.

سیف‌الله جعفری، برادر بزرگ مجید، درباره روزهای کودکیش می‌گوید:

مجید از کودکی بسیار مهربان و با همه صمیمی بود. به پدر و مادر فوق‌العاده احترام می‌گذاشت. به قرآن و نماز فوق‌العاده علاقه داشت. در نماز جماعت و جلسات قرآن مرتب شرکت می‌کرد. با دوستانش مرتب در مسجد حضور داشتند. همیشه سعی داشت دوستان و همکلاسی‌هایش را به مسجد فرا بخواند. مجید بیشتر از من و دو برادر دیگر، با خواهرمان صمیمی بود و او را مرتب به نماز تشویق می‌کرد. به دلیل کهولت سن پدر، من به درس‌ها و امور تحصیلی برادرهایم می‌رسیدم. معلم‌ها همیشه از مجید اظهار رضایت می‌کردند. مجید غیر از کتاب‌های درسی، اکثراً رساله امام خمینی(ره) و سخنرانی‌های ایشان را مطالعه می‌کرد.
مادرش تعریف می‌کند:

* در این سال‌ها تمام فعالیت‌های مجید و دوستانش رنگ و بوی مذهبی داشت. مجید گاه دوستانش را به خانه می‌آورد. آنان که به خانه می‌آمدند، هرگز ندیدم نماز نخوانده غذا بخورند.
* از همان کودکی و نوجوانی اخلاقی بسیار عالی و زندگی ساده‌ای داشت. مجید هیچ وقت لباس تازه نمی‌پوشید و اگر هم لباس جدیدی می‌خرید، وقتی برمی‌گشت، می‌دیدم شلوار کهنه‌ای به پا دارد. می‌گفتم که شلوارت کو؟ می‌گفت که دادم به کسی که نیاز داشت. او از همان دوران جوانی سادگی را در هر چیز می‌پسندید.
* مجید درس دبیرستان می‌خواند که یک روز دیدم به خانه آمد و مقداری نان و یک گوجه فرنگی برداشت و مشغول خوردن شد. گفتم که مجید! من غذا پخته‌ام، چرا نان و گوجه می‌خوری؟ خندید و گفت که دوست ندارم مادر! من نمی‌خواهم غذای لذیذ بخورم. الان که از این گوجه و نان خوردم، دیگه نمی‌توانم غذای دیگری بخورم. همیشه می‌گفت: هیچ وقت نباید دو نوع غذا بر سر سفره بیاوری.

شهدای تدارکات و پشتیبانی-9
پس از اخذ دیپلم در ارومیه، سال 1350 در کنکور دانشگاه جندی شاپور اهواز پذیرفته شد. بعد از ورود به دانشگاه فعالیت‌های سیاسی و انقلابیش بیشتر شد. دانشجویان انقلابی جدیدالورود نیز به مجید معرفی می‌شدند تا سازمان دهی شوند. او در دانشگاه مبارزه با حکومت پهلوی را ادامه داد، در مسیر مبارزات خود، به سپری کردن دوره چریکی مبادرت ورزید و در آموزش های نظامی و چریکی شهید چمران شرکت کرد. مدتی بعد توسط ساواک شناسایی و مورد تعقیب قرار گرفت.
یکی از دوستانش دستگیر شده و نتوانسته بود زیر شکنجه دوام بیاورد و اسامی را لو داده بود. یکی از اسامی هم اسم مجید بود.مجید هم خیلی سریع به ارومیه برگشت و از دست ساواک فرار کرد.
پس از آن نزدیک به یک سال در تهران و ارومیه زندگی مخفی داشت. در این مدت ساواک برای یافتن او دوستان و همکلاسی‌هایش را دستگیر و شکنجه میکرد. وقتی مجید از دستگیری دوستانش مطلع شد. تصمیم گرفت به اهواز مراجعه و خودش را معرفی کند.
برخی از دوستانش مدام به او می گفتند: این کار را نکن مجید! دستگیر نشو! همه چیز آماده است. امکاناتش را داریم، می‌توانیم تو را به راحتی از ایران خارج کنیم.
مجید در جواب گفت:از ایران خارج شوم که چه بشود؟! دوستانم به خاطر من شکنجه شوند؟! بروم که از مسیر مبارزه دور شوم؟! از ایران بروم دیگر چه کار می‌توانم بر علیه حکومت سلطنتی انجام دهم؟

او در سال 1353 خود را به ساواک معرفی کرد و زندانی شد.

آن سال‎ها، در زمان دستگیری و شکنجه‌های بعد از آن، مجید اگر اطلاعاتش را فاش می‌کرد، ساواک قادر به شناسایی و دستگیری عده زیادی از مبارزین دانشگاه و مسجد می‌شد؛ اما دهان مجید به گفتن نام هیچ مبارزی باز نشد. هیچ شکنجه‌ای نتوانسته بود قفل دهان او را باز کند.
در یکی از ملاقات‎ها به مادرش که بی‎تاب او بود و گریه می‎کرد ، گفت:
گریه نکن، مادر! جلوی سربازهای دشمن گریه نکن. من این مدت اصلاً گریه نکردم. تو هم گریه نکن.
مادر سرش را بالا گرفت، اشک چشمانش را پاک کرد، لبخند زد و توی چشمان پسر خیره شد. او بود که همیشه مبارزه و مقاومت را به پسرش یاد می‌داد.
سرانجام در سال1357 با اوج گرفتن مبارزات، در زندان‌ها به دست مردم گشوده شد و مجید هم از زندان آزاد شد.پس از آزادی از زندان، به طور فعال در مبارزات انقلابی شرکت کرد و طی این مدت با شهید مهدی باکری و حمید باکری همکاری داشت.
پس از پیروزی انقلاب، جهت ادامه تحصیل به دانشگاه برگشت.درسش را به پایان رساند و مدرک مهندسی فیزیک را اخذ نمود.همزمان با طی آخرین مراحل تحصیل در دانشگاه اهواز، سرپرستی زندان ارومیه را نیز عهده‌دار شد.
بعد از سر و سامان دادن به زندان ارومیه، چون عمده فعالیت مجید قبل از پیروزی انقلاب در اهواز بود، پیشنهاد شد به اهواز برود و سپاه پاسداران آنجا را تشکیل دهد. مجید به اهواز رفت و با همکاری شمخانی و محسن رضایی، سپاه پاسداران اهواز را تشکیل داد.
شهدای تدارکات و پشتیبانی-9
با آغاز و تحمیل جنگ به ایران، مجید نیز بر دفاع از کشورش همت گمارد. او که تا آن زمان از هیچ خدمتی به اسلام و انقلاب دریغ نکرده بود به جنگ با رژیم بعثی در جبهه‌های جنوب شتافت. چیزی از تنش نمانده بود؛ اما هنوز بهانه نفس کشیدنش، اسلام بود و نهضت امام خمینی(ره) و قلب ش برای او می‌زد. می‌گفت که ته زندگی من همان جایی است که برای انقلاب بمیرم.
با شروع جنگ مجید به عنوان فرمانده لجستیک سپاه اهواز منصوب گردید. از تهران، از تبریز، از ارومیه و هر جا که می‌شد اسلحه جمع می‌کرد و به اهواز انتقال می‌داد. تدارکات را پذیرفته بود تا به کسانی که آمده بودند از کشور و دین‌شان دفاع کنند، خدمت کند.

وی در جریان فتح سوسنگرد، رشادت‌های زیادی از خود نشان داد.

دوران جنگ، حضور کوتاهی که مجید قبل از شهادت در صحنه‌های جنگ داشت، سرشار از خاطرات است. مادرش می‌گوید:
* یک بار مجید نتوانست روز مادر به ارومیه بیاید. آن سال به بچه‌ها گفتم که مطمئن هستم مجید هدیه روز مادر مرا می‌فرستد. چند مدت بعد دیدیم همین طور شد و هدیه مجید به دستم رسید.
* هر کس مجید را می‌شناخت می‌دید که او چه‌قدر خالصانه زندگی می‌کند و چقدر عاشقانه می‌جنگد!
یک روز مجید از اهواز تلفن کرد. ماه رمضان بود و افطار کوفته پخته بودم. گفتم که مجید جان! کاش این جا بودی و کوفته می‌خوردی. مجید گفت: مادر! این دنیا فانی است، غذای آن چیست که من به آن دل ببندم. من با خرما افطار می‌کنم و کمی هم آب می‌خورم و بعد سر کار می‌روم.
مجید علم معاش و علم دین و دنیا را از پیامبرش یاد گرفته بود. از پیامبری که هرگز دو نوع غذا بر سر سفره‌ای نخورد.
مدت کمی بعد از آزادی سوسنگرد، رشادت‌ها و مجاهدت‌های مجید در راه رسیدن به معشوق نتیجه داد و روز هجدم آبان ماه سال 1359 در دزفول و در اثر اصابت گلوله مستقیم دشمن به درجه رفیع شهادت رسید.
29 سال و سه ماه و چهارده روز پس از پا گذاشتن به پهنه گیتی، جسم تلاشگر مجید جعفری به خاک سپرده شد، تا در آغوش خاک آرام گیرد.
شهدای تدارکات و پشتیبانی-9
برادرش از آخرین ملاقاتش با مجید می‌گوید:
خوب یادم است. آخرین بار که دیدم‌اش،مجید فوق العاده سر حال و دوست‌داشتنی شده بود. شب قبلش عقد کرده بود و حالا داشت به دزفول برمی‌گشت. به او گفتم که مجید! چند روز می‌موندی تازه عقد کردی. گفت که ان‌شاءالله برمی‌گردم، زود برمی‌گردم.
مجید بعد از عقد و مراسم نامزدی، به دزفول برگشت. به همسرش وعده داده بود که پس از ده روز برمی گردد. اما در این ده روز صدام حملاتی به منطقه دزفول کرد و دفع این حملات امکان و فرصت بازگشت را از مجید سلب نمود. آخر سر هم با پیکری غرق خون بازگشت.
شهادت مجید را به برادر بزرگش سیف‌الله خبر می‌دهند؛
از سپاه زنگ زدند که مجید زخمی و به بیمارستانی در تهران منتقل شده است. آن زمان من کارمند دانشگاه ارومیه بودم. با سپاه تماس گرفتم و گفتند که زخمی شده و فردا می‌آید. فردا که زنگ زدم، دوباره گفتند که در تهران است. گفتم که خب برویم تهران. گفتند نه نروید. روز سوم گفتند که شهید شده و باید در تهران تشییع شود و بعد بیاورند ارومیه.
جنازه مجید را سردار شمخانی به ارومیه ‌آورد و خودش برای مردم سخنرانی کرد.
آخرین سمت او فرماندهی پشتیبانی سپاه اهواز بود. مجید جعفری هم‌چنین عضو شورای فرماندهی سپاه اهواز نیز بود.
منبع مقاله : فرهنگ نیوز
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۳ ، ۰۶:۵۸
غلامعلی محمودی
کشیش آمریکایی:
دکتر رندی شورت کشیش آمریکایی اظهار داشت: من در برنامه رادیویی تماس‌های زیادی داشتم که مردم آمریکا می‌گفتند بعد از دیدن توئیت‌هایی از کلام رهبر ایران درباره ارزش زندگی سیاهان، به ایران علاقه‌مند شدند آنها هیچ وقت نگفتند اوباما به زندگی سیاهان اهمیت می‌دهد اما گفتند آقای خامنه‌ای اهمیت می‌دهد.



به گزارش فارس، دکتر «رندی شورت» از فعالان اصلی حقوق بشر آمریکا و از منتقدان جدی سیاست‌های استعماری آمریکا در جهان نامه رهبر معظم انقلاب خطاب به قشر جوان اروپا و آمریکای شمالی را نشان از هوش، خرد و محبت ایشان دانست و گفت: من هیچ رهبر سیاسی دیگری را در جهان سراغ ندارم که مستقیماً با جوانان صحبت کند. هیچ رهبر سیاسی را در جهان نمی‌شناسم که با صحبت مستقیم با جوانان سعی کند ارتباط واقعی با جوانان داشته باشد.
وی با بیان اینکه رهبر ایران با مهربانی بسیار خطاب به جوانان سخن گفته است، اظهار داشت، این نامه در نظر وی بسیار با ارزش است و تاکید کرد که اگر قشر جوان به این فکر کند که یک مقام سیاسی با این جایگاه وقت گذاشته و برایشان نامه نوشته، می‌بیند که خیلی با ارزش است.
این فعال صلح آمریکایی با اشاره به نامه رهبری خطاب به قشر جوان با بیان این که «هدف رهبر را از دعوت جوانان به فراگیری اسلام از منابع اصلی آن درک می‌کند» افزود:  دلیل این امر این است که در آمریکا و اروپا آن‌چه مردم از اسلام می‌دانند لزوماً تصویر مثبتی نیست.
وی به روش غرب در معرفی اسلام اشاره کرد و گفت: آن‌چه از اسلام به شیوه‌ای خیلی سطحی معرفی می‌شود آن است که اسلام دین اعراب بادیه نشین است و این باور همواره القا شده و مردم هرگز دنبال حقیقت آن نبودند اما اگر به قشر جوانان غربی راز تمدن اسلامی در ارتقای کشورها را بگوییم،‌ نسل جوان بهتر اسلام را خواهند پذیرفت. برای ارتقای تاثیر این نامه می‌توان کارهای بیشتری انجام داد. نسل جوان آمریکا در فقر هستند، بیکارند و جوانان بیکار تصور می‌کنند دلیل این که کار ندارند مسلمانان و مهاجران هستند.»
وی با ابراز خرسندی از این نامه خواستار نامه‌های بیشتری شد و افزود: این نامه‌ها خوب است به صورت سری و موضوعی باشد. باید نامه‌های مداوم و پشت سر هم برای ارتباط با جهان نوشته شود و از طریق این نامه‌ها باید منابع شیعه برای شناخت اسلام معرفی شود.








۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۰۳
غلامعلی محمودی

حکایت مرد ثروتمند و فرزندش

دوشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۵۳ ب.ظ
حکایت مرد ثروتمند و فرزندش

روزی یک مرد ثروتمند, پسر کوچکش را به ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند چقدر فقیر هستند.آنها یک روز و یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند.

در راه بازگشت و در پایان سفر, مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟
پسر پاسخ داد :عالی بود پدر!
پدر پرسید: آیا به زندگی آنها توجه کردی؟
پسر پاسخ داد: فکر می کنم!
و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟
 
پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت: فهمیدم ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا .ما در حیاتمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد.ما در حیاتمان فانوسهای تزینی داریم و آنها ستارگان را دارند حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آنها بی انتهاست!
 
در پایان حرفهای پسر؛ زبان مرد بند آمده بود.پسر اضافه کرد: متشکرم پدر که به ما نشان دادی که ما واقعا چقدر فقیر هستیم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۵۳
غلامعلی محمودی

بسیجی از دیدگاه مقام معظم رهبری

يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۴۳ ب.ظ

بسیجی از دیدگاه مقام معظم رهبری





همراهی ایمان با عمل تشخص بسیجی است

معناى بسیج، توأم کردن ایمان و عمل است؛ عمل مجاهدانه، نه صرفاً عمل شخصى. از نظر اسلام، ایمان مجرد از عمل، یک حداقل است. ایمان کامل و ایمان حقیقى آن ایمانى است که با جهاد در میدان عمل همراه باشد. «و الّذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فى سبیل اللَّه و الّذین آووا و نصروا اولئک هم المؤمنون حقّا»؛(1) مؤمن حقیقى آن کسى است که ایمان را با جهاد و هجرت و نصرت همراه میکند. تشخص بسیجى به این است. این فکر غلط و انحرافى که ما ایمان را منهاى عمل و منهاى جهاد، براى تقرب الى اللَّه کافى بدانیم، این آیه و آیات زیادى آن را رد میکنند.(2) بسیج، قائم به همین است که ایمان همراه با عمل، آن هم عمل مجاهدانه باشد.1389/08/02

حضور بسیج در صحنه انقلاب
بسیج به معنى حضور و آمادگى در همان نقطه‌اى است که اسلام و قرآن و امام زمان ارواحنافداه و این انقلاب مقدّس به آن نیازمند است؛ لذا پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولى عصر ارواحنافداه - مهدى موعود عزیز - یک پیوند ناگسستنى و همیشگى است.1378/09/03

مجموعه‌ی جوانان بسیجی در هر نقطه‌ای از این کشور که اجتماع میکنند، با آنها عطر جهاد همراه است؛ بخصوص اگر آن محل اجتماع جائی باشد که دلهای مشتاق فراوانی در طول زمان از آنجا به عرصه‌های جهاد گسیل شدند و دلاوری‌های آنها در تاریخ باقی مانده است؛ که این پایگاه، این مرکز در شیراز از آن قبیل است.
آنچه که گفته میشود به عنوان ثبت در تاریخ، این اگر چه که حقیقتی در ورای آن وجود دارد - که اشاره خواهم کرد - اما مهمتر از آن ثبت در کتاب کرام‌الکاتبین است؛ ثبت در صحیفه‌ی نورانی صدیقین و بندگان صالح خداست؛ آن چیزی که برای آن جا دارد هر انسانی همه‌ی لحظات زندگی خود را به کار بیندازد و تلاش خود را برای آن مصروف کند؛ این همانی است که امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در آن لحظه‌ی آخر فرمود: «و لمثل ذلک فلیعمل العاملون». اگر تلاشی از انسان بناست سر بزند، چه بهتر که هدفِ آن تلاش، یک چنین جایگاهی، یک چنین رتبه‌ای باشد.

همین مجموعه‌ی بسیجی بود - یعنی علاقه‌مندان و داوطلبان - که به تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجامید. درست است که بسیج، دنباله‌ی مجموعه‌ی سپاه و منضم در مجموعه‌ی سپاه پاسداران است؛ اما در واقع خود سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از همان کسانی تشکیل شد که پیشروان و سابقون در بسیج بودند و آمدند وسط میدان؛ این شجره‌ی طیبه است.

لذا در عرصه‌ی کار بزرگی که در این کشور انجام گرفت - یعنی دفاع مقدس - کشور هیچ احساس ضعف نکرد. با اینکه ما از لحاظ نیروی نظامی، از لحاظ تجهیزات و توانائی‌های عرفی معمولی با دشمنمان که طرف مقابل ما بود، خیلی تفاوت داشتیم - همه‌ی موجودی ما بخشی از موجودی دشمن مقابل ما نمیشد - اما احساس ضعف نکردیم. در همان عین محنتها در دوران دفاع مقدس، حضور پر شور جوانهای این کشور دلها را لبالب از امید میکرد و کارساز هم بود. بسیج، یک چنین شجره‌ی طیبه‌ای است.

شاید بسیاری از شما جوانهای عزیز، دوران دفاع مقدس را درک نکردید، در آن دوران نتوانستید، نبودید که بیائید وسط آن میدان؛ اولاً باید با اوضاع داوطلبان و جوانان مؤمنِ آن روز همه آشنا شوند؛ مخصوص شما نیست. همه باید بدانند که در دوران دفاع مقدس چه معجزات عظیمی از حضور مؤمنانه و پر تلاش نیروهای بسیجی در صحنه‌های جنگ اتفاق افتاد؛ این را باید همه بدانند. نوشته‌‌هائی هست، کتابهای خوبی نوشته شده است؛ من توصیه میکنم این کتابهائی که در شرح حال سرداران است یا آنچه که در گزارش روزهای جنگ و سالهای دشوار اول بالخصوص نوشته شده، این را جوانها بخوانند. خود را سیراب کنید از معرفت به آنچه که گذشته است در تاریخ انقلاب؛ ارزش بسیج اینجا معلوم میشود. بسیج نخبگان را در درجه‌ی اول جذب کرد؛ هم نخبگان تحصیلی و علمی را، هم نخبگان سیاسی را، هم فعالان عرصه‌های اجتماعی را و هم دلهای پاک و نورانی را. میدانی بود که جوانان دانشجو هم جذب آن میشدند؛ پیرانی که دوران تلاش آنها سپری شده بود، جذب میشدند؛ نوجوانان هم جذب میشدند. و همه احساس میکردند که سیراب میشوند؛ تشنگی معنوی آنها در بسیج، در حضور در آن عرصه‌های دشوار برطرف میشود. یک چنین عرصه‌ای بود، عرصه‌ی دفاع مقدس و حضور بسیج در آن.

بنابراین در تاریخ این کشور، این حادثه، حادثه‌ی ماندگاری است؛ تشکیل بسیج و نقشی که آن روز در دفاع مقدس ایفاء کرد. لکن من میخواهم به شما عرض بکنم نقش بسیج منحصر به معرکه‌ی جنگ و عرصه‌ی نبرد نیست؛ اگرچه که عرصه‌ی نبرد یکی از مظاهر حضور مردمی و حضور بسیج است بدون تردید. بهترین نیروهای ما، پاک‌یزه‌ترینِ نیتهای جوانان ما، پاکترین و پاکدامن‌ترین عناصر جوان ما در بسیج میتوانند حضور پیدا کنند و متشکل شوند. واقعیت هم همین بوده است. در هرجائی که اسلام به آن نیازمند است و جمهوری اسلامی نسبت به آن احساس نیاز میکند، نیروی بسیج میتواند در آنجا حضور پیدا کند؛ همچنانی که خوشبختانه در عرصه‌ی علم و تحصیل دانش، جوانان بسیجی، می‌بینیم و میشنویم که رتبه‌های بسیار خوب و برجستگی‌هائی را کسب کردند و از خودشان نشان دادند. هر جائی که جای حضور - حضور مردمی و حضور نیروی انسانی فعال و پرانگیزه - است، آنجا جای بسیج است.

شما جوانان عزیزی که امروز در مجموعه‌ی بسیج حضور دارید و نیروی مقاومت، سازماندهی شما را بر عهده گرفته است، احساس و تلقی‌تان از مسئولیت یک انسان در قبال اسلام باید این باشد که میتوانید مؤثر باشید، میتوانید این حرکت عظیم را سرعت ببخشید، میتوانید گره‌هائی را باز کنید، میتوانید در مقابل تهاجمهای گوناگون ایستادگی کنید؛ چه تهاجم سیاسی، چه تهاجم تبلیغاتی، چه جنگهای روانی و چه احیاناً تهاجم نظامی. و انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و کشور ما به این حضور مردمی و پرانگیزه و برخاسته‌ی از ایمان، حداکثر نیاز را دارد؛ چون اتکاء این نظام به خدا و عوامل الهی است و مهمترین عوامل الهی همین ایمانهای مردمی است؛ «هو الّذی ایّدک بنصره وبالمؤمنین». خداوند به پیغمبرش میفرماید: خدا تو را به وسیله‌ی نصرت خود و به وسیله‌ی مؤمنین تأیید کرد. یعنی یکی از مظاهر نصرت الهی، اعمال قدرت الهی، نصرت مؤمنین است.

نظام جمهوری اسلامی اتکالش به خداست - دستگاه دیپلماسی ما، فعالیتهای گوناگون دولتهای مادر دنیا در محدوده‌ی ارتباطات بین‌المللی و فعالیتهای متعارف سیاسی طبق ارزیابی‌های خود آنها، جزو کشورهای فعال به حساب می‌آید و فعالیتهای ما موفق به حساب می‌آید- در عین حال به هیچ قدرتی، به هیچ دوستی اتکال و اتکاء نمیکنیم. اتکاء ما به نیروی درونی خود ماست که همان ارتباط با خداست، اتکال به خداست؛متمرکز کردن موهبتهای الهی است در وجود انسانها، تا بتوان کارآئی آنها را چند برابر کرد؛ این کاری است که امروز بر عهده‌ی نظام جمهوری اسلامی است. لذا همیشه به بسیج نیاز هست، چه در دورانی که تهدیدی وجود داشته باشد - چه تهدید سیاسی، چه تهدید اقتصادی، چه تهدید نظامی - و چه حتّی در دورانی که تهدیدی وجود نداشته باشد. و خوشبختانه قشرهای گوناگون مردم به این نیاز پاسخ دادند؛ در هر نقطه‌ای از این کشور، قشرهای گوناگون از شهری، از روستائی، از عشائر، از دانشجو، از کارمند، از دانش‌آموز، از بقیه‌ی اصناف گوناگون کشور؛ از کارگر، از کشاورز، همواره اجابت شنیده شده است نسبت به دعوت در مجموعه‌ی بسیج. یک نمونه همین عشائر عزیز ما هستند که استان شما، جزو استانهای عشائرنشین است و بسیج عشائر در اینجا جزو بسیجهای فعال است.

معمولاً در کشورهای مختلف تعدد اقوام و قومیتها یکی از نگرانی‌های آنهاست؛ در کشور ما بعکس است. عشائر ما همیشه در طول زمان که ما سراغ داریم، جزو پشتیبانان فعال و جدی دین و دینداران و علمای دینو حرکتهای دینی بوده‌اند. هر چه نگاه میکنیم در گذشته اینجور می‌بینیم؛ در زمان ما هم همینجور است. در دوران طاغوت هم همین عشائر فارس، درمقابل زورگوئیهای طاغوت ایستادند. خواستند آنها را به معارضه‌ با مجموعه‌ی دینداران وادار کنند، اما نتوانستند؛ به انقلابیون، به مبارزین کمک کردند. آنجائی هم که کمکی بظاهر نبود، دلهاشان با آنها همراه بود. این مجموعه‌ی عشائری ما هستند. در بقیه‌ی مجموعه‌های ما هم همیشه همین‌جور است و این آمادگی باید باشد.

بارها این را گفته‌ایم: نظام جمهوری اسلامی با اعلام آرمان عدالتخواهی در سطح بین‌الملل، قهراً دشمنانی برای خود تدارک دیده. همه‌ی کسانی که در سطح تعاملات جهانی معتقد به سلطه و زورگوئی و تجاوزند، با شعار عدالت‌طلبی از سوی نظام جمهوری اسلامی معارضند، مخالفند، عصبانی‌اند؛ همچنانی که با شعار استقلال ملی، دشمنانی در مقابل ما صف‌آرائی میکنند. همه‌ی انحصار طلبان، همه‌ی جهانخواران، همه‌ی آنهائی که دستشان بناحق و ناروا در سفره‌ی منابع مادی این کشور دراز بوده و چپاول میکردند، وقتی که این کشور و این ملت اعلام استقلال و نفوذ ایادی بیگانگان را قطع میکند، طبیعتا صف‌آرائی میکنند. نباید تصور کرد دشمنی دشمنان به خاطر این است که فلان موضعگیری را دولت جمهوری اسلامی یا فلان مسئول کشور انجام داده. مسئله، مسئله‌ی اصل نظام و ساخت نظام است؛ مسئله، مسئله‌ی شعارهای اصولی نظام و امام است.

ملتها به عکسِ قدرتهای سلطه‌گر دلشان با شماست. آنها بسیجی جوان ایرانی را تحسین میکنند. نام شماها، یاد شماها، حرکات شماها خیلی دلها را در دنیای اسلام، حتّی در بیرون از دنیای اسلام به شما جذب کرده. این تهدیدها بنابراین هست، پس حضور مردمی و حضور بسیجی هست.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۴۳
غلامعلی محمودی