قلمستان اندیشه

موضوعات دینی، علمی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی

قلمستان اندیشه

موضوعات دینی، علمی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی

موضوعات، دینی، علمی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی طرح و توضیح داده می شود.

۳ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

گزارش روزنامه آلمانی «تاگس‌اشپیگل» :
در ادامه اعترافات صریح و ضمنی مقامات اروپایی و آمریکایی نسبت به روند رو به تزاید قدرت ‌ایران و تحرکات توام با دستپاچگی آنها علیه کشورمان، یک روزنامه آلمانی با ارائه گزارشی از کارنامه 40 ساله جمهوری اسلامی، چگونگی تبدیل شدن ایران به یک «قدرت بزرگ» را مورد بررسی و تحلیل قرار داده و نسبت به ادامه این روند به شدت ابراز نگرانی کرده است.


مقامات آمریکا و کشورهای اروپایی این روزها در قبال ایران ‌ دست پاچه هستند و مثل حریفی که از همه شگردها و توانمندی‌های خود علیه طرف مقابل استفاده کرده و دیگر چیزی برای رو کردن ندارد، از خود تحرکات جنون‌آمیزی مثل تحریم و تهدید بروز می‌دهد.
اما، در میان این همهمه و غوغایی که همزمان با 40 سالگی انقلاب اسلامی، در غرب علیه ایران راه افتاده، بعضی از رسانه‌ها، محافل و اندیشکده‌ها با صراحت تمام و به ناچار به جایگاه واقعی جمهوری اسلامی ایران اعتراف کرده و تحلیل‌هایی درستی را از شرایط موجود ارائه می‌کنند. این تحلیل‌ها برای ما ایرانی‌ها که از طرفی در متن ماجرا بوده و از طرف دیگر، خودمان سوژه و هدف جنگ‌های روانی همیشگی غرب هستیم، بسیار جالب، شنیدنی و آگاهی‌دهنده است.
در ارتباط با این تحرکات غربی‌ها، همان طور که رسانه‌ها طی روزها و هفته‌های گذشته پوشش داده‌اند، همه غرب بسیج شده تا چاره‌ای در قبال ایران بیابد.
 این در حالی است که خود غربی‌ها این روزها شدیدا در گیر مسائلی چون جنبش «جلیقه زردها»، «برگزیت»، «آوارگان»، «گسترش سلفی‌گری»، «فشارهای معیشتی»، و «تجزیه‌طلبی» و تعطیلی دولت مواجه است. علت فوری و اولیه این همه نگرانی و دستپاچگی غرب در‌باره ایران، پیروزی قاطع کشورمان در جنگ داخلی سوریه است.
در روزهای اخیر تقریبا همه دستیاران ترامپ به سرکردگی «مایک پمپئو» وزیر خارجه‌اش، آواره کشورها منطقه شدند تا از یک سری کشورهای درمانده، علیه ایران طلب کمک کنند.
علاوه‌بر آن، آمریکا قصد دارد که طی روزهای 24 و25 بهمن در کشور لهستان همایشی ضدایرانی برگزار کند و قرار است که سران و نمایندگان 70 کشور جهان تحت فشار آمریکا در این همایش شرکت کنند.
همین بسیج جهانی آمریکا به تنهایی، اهمیت و جایگاه منطقه‌ای ایران و ضعف و درماندگی غرب در برابر کشورمان را آشکار می‌کند.
رسانه‌های غربی هم همان طور که ذکر شد، رویه قبلی خود را کم‌کم دارند کنار می‌گذارند و به قدرت ایران و شکست خود در برابر آن، اعتراف می‌کنند.
 به عنوان مثال، شبکه «سی ان ان» اخیرا به نقل از رئیس‌جمهور آمریکا اعتراف کرد که تحریم فعلی آمریکا و غرب علیه ایران، بزرگ‌ترین تحریم بشر علیه بشر در تاریخ است. این در حالی است که با هوشیاری مردم در کشورمان زندگی به صورت عادی جریان دارد و کالاها به وفور یافت می‌شوند.
دیروز اما روزنامه آلمانی «تاگس‌اشپیگل» طی مطلبی، به روند افزایش قدرت ایران بعد از سقوط رژیم شاه پرداخت و نوشت: «حدود 40 سال پیش شاه از ایران فرار کرد و... سقوط وی، زمینه‌ساز یک تحول عظیم در خاورمیانه و آغاز خصومت میان ایران و آمریکا بوده است.»
این روزنامه آلمانی افزود: «شاه با سرکوب وحشیانه مخالفان با کمک پلیس مخفی ساواک، دشمنان زیادی را برای خود خلق کرد. با این همه غرب به رهبری آمریکا، از شاه حمایت می‌کرد.»
تاگس‌اشپیگل در ادامه نوشته: «حکومت پهلوی کنترل صنایع نفتی را برای شرکت‌های غربی تضمین می‌کرد. به خصوص ایران به عنوان یک مهره ضد‌کمونیستی علیه اتحاد جماهیر شوروی، برای غرب و آمریکا مطرح بود. آنچه که ایرانی‌ها را علیه شاه و قدرت فاسدش قرار داد، خود بزرگ بینی او بود. (محمد)رضا پهلوی خود را پادشاه پادشاهان می‌نامید.
بنابراین، او در سال 1971، سالگرد 2500 ساله نظام شاهنشاهی در ایران را به طرز مجللی جشن گرفت... شاه ایران در برابر مقاومت روزافزون علیه سلطنتش، بدون قدرت و ناتوان بود. اعلان‌ها از طرف مردم برای بازگرداندن آیت‌الله خمینی به وطن از تبعید بلند‌تر شد... امام خمینی اول فوریه سال 1979(10 بهمن 1357) به تهران آمد.
میلیون‌ها ایرانی استقبال با شکوهی از وی به عمل آوردند. انقلاب پیروز شد و با جمهوری اسلامی یک دوران جدید در ایران آغاز شد. آیت‌الله خمینی اساس حاکمیت در کشورش را نه تنها بر مبنای اسلام گرایی، بلکه تمرکز بر آمریکا ستیزی می‌دانست.»
در بخش دیگری از این مطلب می‌خوانیم: «حمایت واشنگتن از صدام حسین در جنگ (تحمیلی)هشت ساله ایران و عراق و شلیک (ناو آمریکایی) به یک هواپیمای مسافربری ایران در سال 1980 که 290 کشته بر جای گذاشته، دشمنی بین ایران و آمریکا را تشدید کرده است. اکنون نیز به خاطر رویارویی ترامپ علیه ایران، این دشمنی به نقطه اوج خود رسیده است.»
 به نوشته این روزنامه آلمانی «جمهوری اسلامی یک نفرت غیرقابل آشتی نیز نسبت به اسرائیل دارد.امروزه همچنان صدور انقلاب یک نیروی محرک در سیاست خارجی جمهوری اسلامی است و این چیزی است که رقبا و مخالفان علنی ایران، یعنی عربستان سعودی درباره آن هشدار می‌دهند.»
نویسنده در ادامه به «گسترش نفوذ و قدرت ایران در منطقه» ‌اشاره کرده و نوشته: «برنامه اتمی ایران و ساخت موشک‌هایی با برد بالا، از نگاه دشمنان ایران مانند آمریکا و حکام عرب و اسرائیل یک اقدام تحریک‌آمیز خطرناک محسوب می‌شود... عملا ایران برنده بزرگ ژئواستراتژیک سال‌های گذشته است. نظام جمهوری اسلامی با وجود همه مخالفت‌ها و مقاومت‌ها، توانسته است نفوذ سیاسی و نظامی خود در منطقه را بطور مداوم افزایش دهد.»
تاگس ‌اشپیگل در ادامه، به جای نام بردن از مقاومت، «هلال شیعی» که یک مفهوم خلق شده در گفتمان محافل غربی است را به کار می‌برد و مدعی می‌شود: «هدف بلند پروازانه ایران برای ساخت یک نوع هلال شیعی در منطقه از خلیج‌فارس تا دریای مدیترانه، همواره بیش از پیش به تحقق نزدیکتر می‌شود.»
این روزنامه آلمانی در بخش پایانی مطلب مطول خود می‌نویسد: «بعد از لغو توافق هسته‌ای ایران از طرف ترامپ، حالا رئیس‌جمهور آمریکا می‌خواهد جمهوری اسلامی را با همه ابزار به زانو در آورد. اما در حال حاضر به نظر نمی‌رسد وی بتواند این کار را انجام دهد.»
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۷ ، ۰۷:۱۹
غلامعلی محمودی


انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی در آستانه چهلمین سال خود و به عبارتی در آستانه ورود به پنجمین دهه از حیات خویش قرار گرفته است، کم نیستند اندیشمندانی که معتقدند، ایران به سبب انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن امروز در جایگاهی نشسته که به «اعجاب» و «اعجاز» شبیه‌تر است. بعضی که خواسته‌اند از فروغ این جایگاه اعجاز‌گونه بکاهند، گفته‌اند منزلت ایران به دوران هخامنشیان و ساسانیان بازگشته است. اما البته محبوبیت ایران امروز نزد ملت‌ها و جانبداری جانانه آنان از «ایران اسلامی» چیزی نیست که با نظام‌های شاهنشاهی ولو اینکه بعضا دارای اقتدار ویژه و شکوه مادی هم بوده‌اند، قابل مقایسه باشد. چرا که نفوذ جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی در سطح بین‌المللی و منطقه‌ای امری تحمیل شده و متکی بر زور و جنگ و حتی کرم‌بخشی نیست. این نفوذی «تحسین شده» از سوی ملت‌های منطقه است. مشابه این نفوذ برای ایران در هیچ مقطع تاریخی نه در دوره پادشاهان مقتدری مثل کورش و نه در دوره پادشاهان متوسط و ضعیف وجود نداشته و این همه در حالی است که روزی که انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید و تا امروز، کشور ما در معرض انواعی از دشمنی‌ها قرار داشته است. در واقع «ایران ضعیف دیروز» در عین قرار گرفتن در مصاف جهانی و جنگ‌هایی فرسایشی به «ایران مقتدر امروز» تبدیل شده است.
ایران در دوره‌هایی از تاریخ خود، یک قدرت سرآمد بوده و بر بخش عظیمی از جهان سیطره داشته و گاهی قلمرو آن به جنوب فرانسه و غرب آفریقا هم می‌رسیده اما این نفوذ به معنای «قدرت همراه‌سازی» نبوده بلکه بر عنصر «اجبار» تکیه داشته است و از این رو محبوبیت مردمی نداشته و به خصوص در نزد انسان‌های صالح و با فرهنگ منفور بوده است. از این رو خداوند متعال در آغاز سوره مبارکه روم می‌فرماید «رومیان مغلوب شدند در جنگی که در زمینی نزدیک میان آنان و ایرانیان روی داد اما آنان در اند سالی و به زودی بر ایرانیان غلبه می‌کنند و آن روز مومنان شاد می‌شوند». یکی از مهمترین نشانه‌های فقدان نفوذ واقعی ایران حتی در دوره‌ای که سیطره عظیمی داشته و یکی از دو یا چند قدرت بزرگتر جهان بوده این است که دین ایرانیان که باید مهمترین عنصر فرهنگی ایران آن روز باشد، از دایره ایران فراتر نرفته و به متصرفات آن در عراق عرب و شامات و مناطق شبه قاره و آسیای میانه و... منتقل نشده است. دین زرتشت که حدود 1000 سال پیش از میلاد مسیح پدید آمده است و در یک دوره دستکم 1500 ساله مورد حمایت قاطع «پادشاهان مقتدر» بوده نتوانسته از محدوده «ایران اصلی» فراتر رود و آنهم با فاصله بسیار کمی از طلوع اسلام عملا از میان رفته است و آن طور که گفته می‌شود امروز تعداد پیروان آن در دنیا از حدود 200 هزار نفر فراتر نمی‌رود که عمدتا در ایران و هند زندگی می‌نمایند.
اما اگر نخواهیم راه دوری برویم، ایران در دوره اخیر یعنی در دهه‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی نیز نفوذی در بین کشورها، ملت‌ها و دولت‌های منطقه نداشته است ایران مقتدر پیش از قاجار با رسیدن به نیمه دوران قاجار رو به ضعف نهاد و به خصوص پس از تحمل شکست‌های پی در پی در جنگ‌های ایران و روس تحت سیطره غرب قرار گرفت و عملا به جز در سال‌هایی معدود نظیر دوره حدود سه ساله امیرکبیر استقلال خود را از دست داده بود از این رو ایران، اگرچه برخلاف بسیاری از کشورها و دولت‌های منطقه هیچگاه مستعمره نبوده اما «استقلال»، به درستی یکی از محوری‌ترین مطالبات و شعارهای مردم ایران در جریان انقلاب اسلامی بود این موضوع به تنهایی وضع ایران را در دوره بیش از یکصد ساله پیش از انقلاب نشان می‌دهد.
اما چرا ایران قبل از انقلاب که به دلیل سرسپردگی‌اش از سوی انگلیس و آمریکا حمایت سیاسی و نظامی می‌شد دربین ملت‌ها و دولت‌های منطقه منفور بود؟ دلایل مختلفی برای نفرت ملت‌ها از ایران وجود دارد. یکی از دلایل این نفرت همین دست‌نشانده بودن حکومت ایران و زشت بودن آن نزد ملت‌های منطقه بود که البته در این بعد بقیه دولت‌های منطقه هم کم‌وبیش با ایران همداستان بودند. اما بیش از این سیاست‌های فرهنگی داخل کشور سبب نفرت مردم به نظام ایران شده بود کمااینکه به همین دلیل مردم ایران نیز با سیاست‌های فرهنگی حکومت پهلوی و پیش از آن با حکومت قاجار مخالف بودند.
رژیم شاهنشاهی در دوره‌های قاجار و پهلوی بر نوعی برتری‌طلبی تاریخ‌گرایانه استوار بود که امروزه اصطلاحاً به آن «شوونیسم» (chauvinisme) می‌گویند به این معنا که رژیم‌های قاجار و پهلوی بر یک نوع «میهن‌پرستی افراطی و ستیزه‌جو» درمقابل ملت‌های دیگر دنبال کرده و ادبیاتی مبتنی بر برتری‌طلبی و نوعی شکوه معارض ملی تاکید می‌کردند و براساس آن مدعی نوعی از «حقانیت» و «مشروعیت» انحصاری بودند.
درواقع مرامنامه «شوونیسم ایرانی» در نژادپرستی آریایی، ترک‌ستیزی، عرب‌ستیزی، اسلام‌ستیزی و باستان‌گرایی و درمواردی تبلیغ دین زرتشت تعین و معنا پیدا می‌کرد و طبعا یک چنین عظمت‌خواهی نژادپرستانه و شرک‌آلود نمی‌توانست در یک محیط منطقه‌ای که ملت‌ها و همه اقوام آن پیرو دینی توحیدی هستند، مقبولیت داشته باشد. ممکن است گمان شود این شوونیسم ایرانی فقط ازسوی حکومت‌های ایران دنبال می‌شده است. اما باید گفت این ادبیات، اعتقادات و روشی بوده که علاوه بر آنکه از سوی حکومت‌های قاجار و پهلوی دنبال شده، همزمان با آن و توأمان روشنفکران و نخبگانی نظیر آخوندزاده، میرزاملکم‌خان، سید حسن تقی‌زاده، کاظم‌زاده، محمود افشار، احمد کسروی، تقی ارانی، محمد تقی بهار (ملک‌الشعرا)، رضازاده شفق، محمدعلی فروغی و یحیی ذکاء به آن دامن زده و بر آن لباس عقل و منطق و فلسفه می‌پوشاندند!
وضع ایران قبل از انقلاب وضع کشوری بود که به واقع در محیط منطقه مورد «نفرت متراکم» ملت‌ها و دولت‌ها و در نتیجه در انزوا قرار داشت و تبدیل شدن به «دنباله غرب» بر درجه نفرت ملت‌های منطقه از ایران افزوده بود و باید گفت در مهمترین پرونده منطقه‌ای در دوره پهلوی دوم یعنی پرونده فلسطین، در کنار خیانت و سهل‌اندیشی اعراب، رژیم پهلوی و شوونیسم ایرانی نقش مهمی در پیدایی دولت غاصب اسرائیل در فلسطین و دست‌یافتن غرب به یک سرپل مهم در منطقه ایفا کردند.
با پیروزی انقلاب اسلامی، ایران تولد تازه‌ای پیدا کرد از یک سو حکومت، به دلیل ابتنا بر «دین» و «مذهب» جایگاه رفیع و مستحکمی در داخل ایران پیدا کرد به گونه‌ای که توانست در طول 40 سال از انواعی از جنگ‌های خارجی و فتنه‌های داخلی و توطئه‌های درهم تنیده داخلی و خارجی بسلامت عبور کند و از سوی دیگر به دلیل تکیه ایران به دین در این دوره، از پشتوانه پیروان اسلام در منطقه بهره‌مند شد و به حدی از نفوذ رسید که توانست توطئه‌های بسیار بزرگی را در دور دست‌های خود و در کشورهایی نظیر لبنان و سوریه که با آن مرز مشترک خاکی و آبی ندارد، خنثی نماید. پیروزی شکوهمند انقلاب ایران در لبنان در قالب اخراج اسرائیل، آمریکا و فرانسه و بعدها در اخراج گروه‌های تکفیری وابسته جلوه نمود؛ این پیروزی در عراق در قالب اخراج نظامیان اشغالگر آمریکا از این کشور و سپس انهدام گروهک تروریستی داعش جلوه نمود بر این اساس اگر بگوئیم در دوره جمهوری اسلامی، «دست مداخله‌گر خارجی» جای خود را به «دست معاونت برادرانه اسلامی» داد، سخن گزافه‌ای نگفته‌ایم و این در واقع «حق برادری» بود که ادا می‌شد نه «حق اعمال زور» که پیش از این از سوی آمریکا دنبال می‌گردید و در «شوونیسم ایرانی» هم جلوه‌ای فرهنگی داشت و البته به جایی هم نرسید.
نفوذ جمهوری اسلامی، امروز یک نفوذ عمیق، پردامنه و همه‌جانبه است که البته جلوه‌های امنیتی و نظامی آن در تصور ایرانیان برجستگی بیشتری پیدا کرده است این در حالی است که اگر نفوذ فرهنگی و عاطفی ایران در لبنان نبود، حزب‌الله پدید نمی‌آمد و در عراق به پیدایی «حشدالشعبی» منجر نمی‌شد علاوه بر این نفوذ جمهوری اسلامی در این منطقه جنبه کارکردهای دولتی هم دارد یعنی در حوزه بهداشت و درمان، در حوزه راه و ترابری، در حوزه صنعت و معدن، در حوزه کشاورزی، در حوزه آموزش و پرورش، در حوزه علم و فن‌آوری، در حوزه دفاعی- امنیتی و... و بطور کلی هرآنچه که شکل‌دهنده به یک «دولت پاسخگو» و مقتدر است، ایران اقدامات بسیار بزرگی انجام داده است که امکان طرح حتی بخشی از آن‌ها در رسانه‌های عمومی فراهم نشده است.
ما در این یادداشت نمی‌توانیم به همه ابعاد انقلاب اسلامی و نتایج داخلی و خارجی آن بپردازیم و طبعاً به دلیل مجال کم باید فقط به گوشه‌ای از آن می‌پرداختیم. انتخاب مسئله «نفوذ ایران» و تطبیق آن با وضعیت قبل از انقلاب به این دلیل صورت گرفت که موضوع «قدرت منطقه‌ای ایران» مهمترین مباحثات دامنه‌دار سال‌های اخیر داخل و خارج ایران بوده است.

سعدالله زارعی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۷ ، ۱۶:۴۲
غلامعلی محمودی

بذر «حیات ملت» و معاهدات بین‌المللی

يكشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۷، ۰۹:۰۷ ب.ظ


دکتر ابراهیم کارخانه‌ای*
از آنجا که الزام جمهوری اسلامی ایران به عضویت در کنوانسیون‌های مختلف که هر یک اهداف خاصی را دنبال می‌کنند، یکی از محورهای اساسی توطئه آمریکا و غرب علیه نظام اسلامی است در ذیل این بار به بررسی سیاسی، امنیتی و اقتصادی کنوانسیون حمایت از ارقام جدید گیاهی (UPOV) که در قالب بذر و نهال امنیت کشاورزی کشور را هدف قرار داده است پرداخته می‌شود:
۱- اتحادیه جهانی حمایت از ارقام جدید گیاهی (UPOV)در سال ۱۹۶۱ تاسیس شد و تاکنون ۶۷ کشور جهان عضویت آن را پذیرفته‌اند. این معاهده بعد از برگشت از شورای نگهبان، هم‌اکنون در کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی در دست بررسی و اقدام است.
۲- صرف‌نظر از برخورد‌های دوگانه و تبعیض‌آمیزی که در مواجهه با معاهدات بین‌المللی اعمال می‌گردد، هدف این معاهده کنترل و نظارت بر بذر و نهال کشورها و به بیان دیگر رگ حیاتی کشورها در چارچوب سیاست‌های ترسیم شده از سوی کنوانسیون می‌باشد. بر اساس مفاد این معاهده بذرهای بومی کشورها جای خود را به بذرهای یکبار مصرف اعلام شده از سوی این معاهده خواهد داد و به مرور بذرهای خود مصرفی (که استفاده مجدد از آنها در سال بعد ممکن است) منسوخ و بذرهای یکبار مصرف و برنامه‌ریزی شده از سوی UPOV جایگزین آنها خواهد شد.
۳- با توجه به ناشناخته بودن ماهیت این بذرها و احتمال نفوذ هدفمند و برنامه‌ریزی شده سرویس‌های جاسوسی و بیوتروریستی در تولید و توزیع آنها، به هیچ وجه به مصلحت یک کشور اسلامی و انقلابی و ناهمسو با سیاست‌های سلطه‌گرانه آمریکا، غرب و رژیم صهیونیستی، نخواهد بود که مواد غذایی و حیاتی کشور به اهداف پشت پرده این کنوانسیون پیوند زده شود!
۴- در حالی که جمهوری اسلامی ایران با تصویب قانون «حمایت از ثبت و گواهی بذر و نهال» مصوب تیرماه ۱۳۸۲ مجلس شورای اسلامی هیچ‌گونه مشکلی در زمینه ثبت مالکیت فکری ارقام گیاهی ندارد و در زمینه اصلاح بذر و نهال نیز با اتکا به توانمندی‌ها و امکانات تحقیقاتی گسترده در درون کشور و به‌کارگیری به نژادگرهای ورزیده خدمات ارزشمندی را ترتیب داده است، معلوم نیست چرا برخی درصددند مدیریت و برنامه‌ریزی بذر و نهال کشور را که سلامت حیات جامعه را رقم می‌زند به اهداف ناشناخته و پشت پرده‌ قدرت‌های توطئه‌گر پیوند بزنند.
۵- در حالی که شیطان بزرگ و رژیم صهیونیستی با تاسیس بانک‌ «بذر و نهال» تمامی انواع گونه‌ها بومی کشورها را حفظ می‌کنند. آیا به صلاح جمهوری اسلامی ایران است که با منسوخ نمودن نسل بذر و نهال کشور، سرنوشت غذایی ملت خود را به برنامه‌های پشت پرده و ناشناخته کشورهای مسلط بر معاهدات بین‌المللی پیوند بزند!
۶- بدون شک ایران اسلامی که خار چشم استکبار جهانی است هرگز نباید پا به میدان بازی توطئه‌گران و دلالان بین‌المللی بگذارد که درصددند با سیطره کامل بر بذر و نهال کشورهای ناهمسو، رگ حیاتی و معیشتی این کشورها را به‌دست گرفته و آنها را ناگزیر از وابستگی به سیاست‌های استعماری خود نمایند.
۷- اینکه بعد از گذشت ۵۷ سال از تأسیس این معاهده اخیرا برخی به فکر عضویت ایران در آن افتاده‌اند، جای تعجب و تامل دارد، بدون شک با تصویب این معاهده سود هنگفتی به جیب شرکت‌های پرقدرت واردکننده بذر و نهال در کشور خواهد رفت!
۸- در حالی که عضویت در معاهدات دردسرساز بین‌المللی یکی از اهرم‌های قدرتمند کشورهای سلطه‌گر برای تسلط بر دیگر کشورها در راستای تامین منافع برون‌مرزی آنها می‌باشد؛ نباید با عضویت در چنین معاهداتی، عوامل پایداری کشور در معرض طراحی توطئه‌های هدفمند دشمن قرار گیرد. در شرایطی که ایران قدرتمند اسلامی دکترین نظامات سیاسی قدرت‌های استعماری را در منطقه به هم ریخته است، چرا باید با عضویت در چنین معاهداتی کشور در دام سیاست‌های استعماری قدرت‌های توطئه‌گر گرفتار گردد! کدام معاهده مهم بین‌المللی است که پایه‌گذاران اصلی آن آمریکا و غرب نبوده باشند!
۹- بدون شک معاهدات بین‌المللی در چارچوب سیاست‌های قدرت‌های سلطه‌گر به طریقی طراحی می‌شوند که دربرگیرنده سیاست‌های سلطه‌گرانه آنها بر دیگر کشورها باشد و برهمین اساس NPT برای کنترل فعالیت‌های هسته‌ای کشورها، FATF برای نظارت بر فعالیت‌های مالی و اقتصادی کشورها، MTCR برای کنترل رژیم فناوری موشکی کشور‌ها، معاهده اقلیمی پاریس برای نظارت بر صنایع متکی بر نفت و گاز کشورها و معاهده حمایت از ارقام گیاهی (UPOV) برای نظارت و کنترل بر حوزه کشاورزی کشورها و....تاسیس شده‌اند و برهمین اساس عضویت جمهوری اسلامی ایران در این معاهدات در تضاد با منافع ملی و مبارزه با سلطه‌گری و سلطه‌پذیری است که در اصل ۴۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مورد تاکید قرار گرفته است.
۱۰- بدون شک اگر جمهوری اسلامی ایران عضویت در NPT را نمی‌پذیرفت با این حجم از توطئه به بهانه نقض NPT مواجه نمی‌شد. عضویت در کنوانسیون‌های مهم بین‌المللی قبل از آنکه دربرگیرنده منافع دیگر کشورها باشد، تامین‌کننده منافع پایه‌گذاران اصلی آن خواهد بود و قدرت‌های جهانی بر همین اساس اقدام به تاسیس کنوانسیون‌های مختلف می‌کنند تا با اتکاء به آنها در رفتاری دوگانه به‌طور هدفمند منافع کشورهای ناهمسو را در جهت تسلط برآنها هدف قرار دهند!
۱۱- از آنجا که مانند بسیاری از معاهدات، در این معاهده نیز برطبق ماده ۳۵ هیچ‌گونه پیش‌شرطی برای اعضا قائل نگردیده است، لذا می‌بایست به ناچار کلیه مفاد مندرج در معاهده پذیرفته شود که در این صورت حیات کشاورزی کشور به‌طور یکپارچه در معرض اهداف پیدا و پنهان دستپخت قدرت‌های مسلط در معاهده قرار خواهد گرفت!
۱۲- در حالی که علاوه‌بر حدود ۲۸۰۰ عضو هیئت علمی که در مراکز تحقیقاتی جهاد کشاورزی فعالیت دارند، صدها فارغ‌التحصیل نخبه و بیکار کشاورزی نیز امکان فعالیت ندارند و در حالی‌که خوداتکایی کشاورزی می‌بایست در راس برنامه‌های وزارت جهاد کشاورزی باشد چرا برخی درصددند به‌جای حمایت از به‌نژادگرهای داخلی و تولید بذر اصلاح شده در داخل کشور با سرکوب روحیه خلاقیت و خوداتکایی و با وابسته نمودن دانه‌های بذر حیات کشاورزی کشور به ورود بذرهای خارجی در چارچوب برنامه‌ها و اهداف پشت پرده این معاهده (UPOV)، آینده کشاورزی کشور را که سنگ زیربنای حیات این ملت است را در معرض توطئه‌های اجانب قرار دهند!
۱۳- در حالی‌که دشمن با تمام توان علیه نظام اسلامی به میدان آمده است و تلاش دارد که حلقه محاصره را با تحریم اقتصادی و تحمیل گرانی تنگ‌تر نماید و در شرایطی که تولید و توزیع بذر و نهال جهان در انحصار ۶ شرکت بزرگ جهانی است که تحت نفوذ مستقیم آمریکا، غرب و اسرائیل اداره می‌شود، آیا به صلاح کشور است که با عضویت در این معاهده سفره مردم نیز به اراده دشمنانی پیوند زده شود که نقشه نابودی نظام اسلامی را در سر می‌پرورانند و هر آن ممکن است بذر غذای مردم نیز به بهانه‌هایی خودساخته مانند آنچه در NPT می‌گذرد، در معرض توطئه‌های دشمن قرار گیرد!!
۱۴- چرا به‌جای عضویت در معاهده که تنها مزیت آن تسهیل ورود بذر از خارج است با تأسیس شرکت‌های دانش‌بنیان بذر و نهال؛ خلاقیت و توانمندی داخلی در خدمت شکوفایی استعدادهای برتر کشور در جهت قطع وابستگی از بیگانگان قرار نمی‌گیرد تا موجبات خوداتکایی کشور در این عرصه مهم حیاتی فراهم گردد! شکی نیست که در هیچ زمانی نباید بذر حیات ملت به معاهدات بین‌المللی پیوند زده شود و وزارت جهاد کشاورزی می‌بایست حمایت از به‌نژادی بذر و نهال بومی و بهره‌گیری از فناوری‌های نوین را در سرلوحه برنامه‌های خود قرار دهد.
۱۵- مقرر بود با عضویت در NPT کشورهای «دارا»، فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای را در اختیار کشورهای «نادار» قرار دهند، ولی این عضویت تاکنون جز تحریم، تهدید و توطئه، حاصلی برای جمهوری اسلامی ایران در پی نداشته است. بر این اساس این احتمال نیز وجود دارد که در برخوردی تبعیض‌آمیز و استثنایی، با عضویت در معاهده حمایت از ارقام گیاهی (UPOV) همان بلایی که NPT بر سر کشور در آورد این بار در معاهده‌ای از جنس «بذر حیات» بر کشور تحمیل شود! اگر قرار باشد که جمهوری اسلامی ایران بنا بر مصلحت، و با هدف گرفتن بهانه از دشمن به عضویت معاهداتی درآید که مورد سوءاستفاده دشمن قرار می‌گیرد، بدون شک در حصار فتنه‌های برنامه‌ریزی شده دشمن گرفتار خواهد شد وNPT‌های خطرناک‌تری سر راه آینده این ملت قرار خواهد گرفت! کلام آخر را مزین می‌نمایم به این هشدار حکیمانه مقام معظم رهبری که در دیدار با نمایندگان مجلس فرمودند: هیچ ضرورتی ندارد به معاهداتی بپیوندیم که از اهداف آنها آگاه نیستیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* دانشیار دانشگاه و نماینده دوره‌های هفتم و نهم مجلس شورای اسلامی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۷ ، ۲۱:۰۷
غلامعلی محمودی